Part55
Part55
……یه هفته بعد….
+باشهههه مامان خب… گفتم که میایم… تازه یه اهنگ دادیم بیرون یکم کار داریم ..با کوک حرف زدم ..میایم
تلفنو قطع کردم
×لازمه که زودتر بریم?
+عوووف کوک بابام اون کلیپ تو رستورانو دیده قاطی کرده
×اووووه
+ارههه بگو اووووه… اونجا حتی نباید جیک بزنی
×منو نترسون
+نترس یکم بهت سخت میگیره اما بعدش درست میشه.. امیدوارم
×بیا یکم باهام زبان کار کن اونجا لااقل یه سلامی چیزی بتونم بگم…
(کمپانی)
×رئیس ..میخواستم ببینم من میتونم حدودا یه هفته با ا/ت برم ایران?
&ایراااان?? اخه…
+لطفاااا رئیس…
&خب… زیاد جلب توجه نکنین…
×باشه ممنون
&خب تا سه هفته دیگه باهاتون کاری ندارم سعی کنین زود برگردینااا
+×چشم رئیس
×بیا اینترنتی بلیت بگیریم ..کی خوبه?… ببین یه پرواز هست برای فردا دوتا کنسلی داشتن ..میخوای همین فردا بریم??
+فردا?? باشه… من زنگ میزنم میگم که قراره بریم پیششون
×باشه ..تو هم برو خونه و وسایلتو جمع کن 10 صبح پرواز داریم
+باشه
همدیگرو بوسیدیمو منو دخترا رفتیم خونه
-کی برمیگردی?? زیاد نمونااا
+زود میام کمتر از سه هفته دیگه اینجام
رز: سوغاتی هم فراموش نشه…
+چشممممم
میرا: بیا لباسای گرم بردار زمستونا ایران سرده نه?
+کم و بیش اره
وسایلمو جمع کردم یه چمدون کوچیک شد گذاشتمش کنار کمد
+خب بیاین بریم الان سریالمون شروع میشه
یکم بعد شام خوردیمو بعد رفتیم بخوابیم
~استرس داری?
+اوهوم یکم.
~تند تند زنگ بزن بهمون
+باشه حالا بخوابیم
~باشه
با صدای زنگ ساعت بیدار شدم
دخترا هم بیدار بودن
کتی: تا فرودگاه همراهتون میایم
+باشه
تو فرودگاه کوک رو دیدم… اووه خیلی جذاب شده بود مثل همیشه
×خوبی?
+خوبم ..
×حاضری ?
+اوووه… اره
×پسرا بهتون زنگ میزنم
بعد از اینکه با همه خدافظی کردیم رفتیمو سوار هواپیما شدیم
×کمربندتو ببند ..
+میخوای فیلم ببینیم ?
× اوهوم
سرمو روی شونش گذاشتمو یه سر هدفنو به گوش خودم زدم و اون یکی رو هم به اون دادم ..اونم دستشو دور کمرم گذاشت و با تبلت فیلم دیدیم ..
زمان زیادی رو تو هواپیما گذروندیم و بالاخره رسیدیم روی زمین .
+
……یه هفته بعد….
+باشهههه مامان خب… گفتم که میایم… تازه یه اهنگ دادیم بیرون یکم کار داریم ..با کوک حرف زدم ..میایم
تلفنو قطع کردم
×لازمه که زودتر بریم?
+عوووف کوک بابام اون کلیپ تو رستورانو دیده قاطی کرده
×اووووه
+ارههه بگو اووووه… اونجا حتی نباید جیک بزنی
×منو نترسون
+نترس یکم بهت سخت میگیره اما بعدش درست میشه.. امیدوارم
×بیا یکم باهام زبان کار کن اونجا لااقل یه سلامی چیزی بتونم بگم…
(کمپانی)
×رئیس ..میخواستم ببینم من میتونم حدودا یه هفته با ا/ت برم ایران?
&ایراااان?? اخه…
+لطفاااا رئیس…
&خب… زیاد جلب توجه نکنین…
×باشه ممنون
&خب تا سه هفته دیگه باهاتون کاری ندارم سعی کنین زود برگردینااا
+×چشم رئیس
×بیا اینترنتی بلیت بگیریم ..کی خوبه?… ببین یه پرواز هست برای فردا دوتا کنسلی داشتن ..میخوای همین فردا بریم??
+فردا?? باشه… من زنگ میزنم میگم که قراره بریم پیششون
×باشه ..تو هم برو خونه و وسایلتو جمع کن 10 صبح پرواز داریم
+باشه
همدیگرو بوسیدیمو منو دخترا رفتیم خونه
-کی برمیگردی?? زیاد نمونااا
+زود میام کمتر از سه هفته دیگه اینجام
رز: سوغاتی هم فراموش نشه…
+چشممممم
میرا: بیا لباسای گرم بردار زمستونا ایران سرده نه?
+کم و بیش اره
وسایلمو جمع کردم یه چمدون کوچیک شد گذاشتمش کنار کمد
+خب بیاین بریم الان سریالمون شروع میشه
یکم بعد شام خوردیمو بعد رفتیم بخوابیم
~استرس داری?
+اوهوم یکم.
~تند تند زنگ بزن بهمون
+باشه حالا بخوابیم
~باشه
با صدای زنگ ساعت بیدار شدم
دخترا هم بیدار بودن
کتی: تا فرودگاه همراهتون میایم
+باشه
تو فرودگاه کوک رو دیدم… اووه خیلی جذاب شده بود مثل همیشه
×خوبی?
+خوبم ..
×حاضری ?
+اوووه… اره
×پسرا بهتون زنگ میزنم
بعد از اینکه با همه خدافظی کردیم رفتیمو سوار هواپیما شدیم
×کمربندتو ببند ..
+میخوای فیلم ببینیم ?
× اوهوم
سرمو روی شونش گذاشتمو یه سر هدفنو به گوش خودم زدم و اون یکی رو هم به اون دادم ..اونم دستشو دور کمرم گذاشت و با تبلت فیلم دیدیم ..
زمان زیادی رو تو هواپیما گذروندیم و بالاخره رسیدیم روی زمین .
+
۴.۷k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.