داستان عضو هشتم بی تی اس ۱۷

رسیدیم خونه
شوگا : تنبیه تو یک ماه جایی نمیری اگه هم خواستی بری با ما میری
ات: آخه چرا من فقط کاری می کنم که مردم در امنیت باشند
نامجون : تو نمیدونی که یک خواننده نمیتونه پلیس باشه و باید از دو تاش یکی شو انتخاب کنی که اونم باید خواننده بشی
ات: آخه
نامجون : آخه نداریم
ات: اوفففف


شب که همه خوابیده بودند گوشیمو برداشتم رفتم گروه پلیس دیدم نوشته که باید به کانادا برم این دستور مهمی است باید اجراش کنی
من چی کار کنم الانننن اههه
کوک به همه چی پایه است ولی بقیه نه چه کنم نمی خواهم دلشون را بشکنم ولی چی نوشته !!!! جون اعضا در خطرن بزار برم
پلیس : اگه نری کانادا مافیا به قصد قتل تو و اعضا به سئول میان باید جلوشون را بگیری به جی یانگ پیام دادم علامت ات + علامت جی یانگ _
+سلام جی یانگ همین الان بیا پارک سئول
_ سلام تو این وقته شب ؟
+ زود بیا
_باشه بابا اومدیم