دو پارتی
دو پارتی
(ویو ات )
آنقدر زیاد خورده بودم که کاملا مست بودم یهو یه مردی دستشو دور کمرم حلقه کرد
ات :هی دستتو بردار
یونگی: اگه ورندارم
ات :به شوهرم میگم بیاد پارهههه ات کنه
یونگی: مطمئنی آخه بنظر میاد شوهرت باید بیاد الان تو رو پاره کنه
ات یه زره مستیش میپره
ات: ی..یونگی تو اینجا چیکار میکنی
یونگی: اوه خانوم خانمها میبینم مستیتون پریده
ات: 😒😒
ات :چرا نمیری پیش همون دختره هااا دیگه منو میخای چیکار
یونگی: شما که نذاشتی من توضیح بدم
ات :خب الان بگو میشنوم
یونگی: خب من داشتم دست و صورتمو میشستم که مستیم بپره که یهو اون دختره اومد منو بوسید
ات: اها پس چرا هولش ندادی کنار همینجوری مونده بودی
یونگی: خب مست بودم هنوز فکر کردم تو بودی
ات :باشه منم باور کردم برو کنار ببینم یونگی رو هول میده کنار
یونگی: نه نشد که تنبیهت هنوز مونده
ات: جرعت داری بهم دست بزن
که یونگی ات رو بغل میکنه
یونگی: حالا که میبینی جرعتشو دارم
ات :بزارم پایین جیغ میزنما
یونگی :بزن
ات: مرض جییییغغغغغغغغ کمک جیغغغغغغغغغ
یونگی لباشو گذاشت رو لب هام
یونگی: شششش
ات: تو گفتی بزن منم میزنم جیییییغغغغغغ کمککککککککک جیییغغغغغغغغغغغغغغغغغ
یونگی :هرچی بیشتر جیغ بزنی راند های خودت بیشتر میشه
ات: خفه شو بابا بزارم زمین
یونگی: ..........
ات: گاووو عنتر *****گفتم بزارم زمین
یونگی :اینجوری که من حساب میکنم تا الان ۱۸ راند شده
ات :گوه خوردم بزارم زمینننن (گریه الکی )
یونگی :تا الان میتونستم ببخشمت ولی لباست خیلی داره تحریک میکنه
ات: م...من میترسم تو روخدا نکن( بغض )
یونگی: از چی میترسی
ات :از اینکه حامله بشم دخترونگیمو از دست بدم (گریه)
یونگی: ولی آخه تو نذاشتی روز عروسیمون رابطه داشته باشیم پس کی میخوای (ناراحت )
ات:.............
یونگی: آه ولش کن کمر ببنتو ببند
ات: باش( آروم )
(ویو ات)
خب یونگی راست میگفت منم نذاشتم روز عروسیمون باهم دیگه رابطه داشته باشیم تصمیم گرفتم به ترسم قلبه کنم و وقتی که دمه خونه رسیدیم بشینم رو پاهاش ووووو تو ادامه خودتون میفهمین
(بعد از نیم ساعت )
یونگی :ات رسیدیم پیاده شو
ات: اوهوم
یونگی در رو واز کرد رفت تو اتاق ات هم سریع پشت سرش اومد ووو
ادامش رو تو کامنتا نوشتم
(ویو ات )
آنقدر زیاد خورده بودم که کاملا مست بودم یهو یه مردی دستشو دور کمرم حلقه کرد
ات :هی دستتو بردار
یونگی: اگه ورندارم
ات :به شوهرم میگم بیاد پارهههه ات کنه
یونگی: مطمئنی آخه بنظر میاد شوهرت باید بیاد الان تو رو پاره کنه
ات یه زره مستیش میپره
ات: ی..یونگی تو اینجا چیکار میکنی
یونگی: اوه خانوم خانمها میبینم مستیتون پریده
ات: 😒😒
ات :چرا نمیری پیش همون دختره هااا دیگه منو میخای چیکار
یونگی: شما که نذاشتی من توضیح بدم
ات :خب الان بگو میشنوم
یونگی: خب من داشتم دست و صورتمو میشستم که مستیم بپره که یهو اون دختره اومد منو بوسید
ات: اها پس چرا هولش ندادی کنار همینجوری مونده بودی
یونگی: خب مست بودم هنوز فکر کردم تو بودی
ات :باشه منم باور کردم برو کنار ببینم یونگی رو هول میده کنار
یونگی: نه نشد که تنبیهت هنوز مونده
ات: جرعت داری بهم دست بزن
که یونگی ات رو بغل میکنه
یونگی: حالا که میبینی جرعتشو دارم
ات :بزارم پایین جیغ میزنما
یونگی :بزن
ات: مرض جییییغغغغغغغغ کمک جیغغغغغغغغغ
یونگی لباشو گذاشت رو لب هام
یونگی: شششش
ات: تو گفتی بزن منم میزنم جیییییغغغغغغ کمککککککککک جیییغغغغغغغغغغغغغغغغغ
یونگی :هرچی بیشتر جیغ بزنی راند های خودت بیشتر میشه
ات: خفه شو بابا بزارم زمین
یونگی: ..........
ات: گاووو عنتر *****گفتم بزارم زمین
یونگی :اینجوری که من حساب میکنم تا الان ۱۸ راند شده
ات :گوه خوردم بزارم زمینننن (گریه الکی )
یونگی :تا الان میتونستم ببخشمت ولی لباست خیلی داره تحریک میکنه
ات: م...من میترسم تو روخدا نکن( بغض )
یونگی: از چی میترسی
ات :از اینکه حامله بشم دخترونگیمو از دست بدم (گریه)
یونگی: ولی آخه تو نذاشتی روز عروسیمون رابطه داشته باشیم پس کی میخوای (ناراحت )
ات:.............
یونگی: آه ولش کن کمر ببنتو ببند
ات: باش( آروم )
(ویو ات)
خب یونگی راست میگفت منم نذاشتم روز عروسیمون باهم دیگه رابطه داشته باشیم تصمیم گرفتم به ترسم قلبه کنم و وقتی که دمه خونه رسیدیم بشینم رو پاهاش ووووو تو ادامه خودتون میفهمین
(بعد از نیم ساعت )
یونگی :ات رسیدیم پیاده شو
ات: اوهوم
یونگی در رو واز کرد رفت تو اتاق ات هم سریع پشت سرش اومد ووو
ادامش رو تو کامنتا نوشتم
۱۷.۶k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.