~ازدواج اجباری~\پارت۴/
~ازدواج اجباری~\پارت۴/
÷میخوام ببینم چیکار میکنی
×خیلی ممنون(با لبخند)
÷امشب میریم خاستگاری دختر دوستم
×باشه
÷من میرم دیگه(درحال خوردن آخر قهوش)
×خدافظ
وقتی رفت لبخند از صورتم محو شد
از همه بیشتر ازش بدم میومد
ولی اون کم لطفی بهم نکرده ولی یادم نمیره چجوری من رو از دوست دخترم جدا کرد
×چیجانگ
!بله رئیس(کلافه)
×ی دست کت شلوار میخوام بخرم ساعت ۶ آماده باش الانم میتونی بری خونه
!واقعااا ممنونممممممممم
×خدافظ
!خدافظظظ
*فلش بک به ساعت۶*
×پدر من دیگه میرم
÷خدافظ تا ساعت ۷:۲۰ آماده باش
×چشم
...
(صدای بوق)
×دیگه باید برم خدافظ
÷خدافظ مراقب باش
...
×نه این خوب نیست
ی مدل دارید که ..باشه
)مثلا ی مدل)
"بله داریم بفرمایید
×چقد شد؟
"۱میلیون و ۵۰۰
×مرسی
!بریم؟
×ها آره دیگه بریم دیر شده
!بریم
...
×پدر آماده اید؟
÷آره بریم دیره
×وایسید ساعتم رو ببندم
÷باش
!رئیس ماشین حاضره
×باش بریم
*ویو سو رین*
&سو رین بیا پایین
_بله بابا
&امشب خواستگار داری
_چ..چی ولی من فقط ۱۵ سالمه
&باشه اشکالی نداره حرفم نباشه
_ولی من عاشق یک نفر دیگه ام
&مهم نیست
_یعنی چی آخههه هاا من برگ چغندرم
برا خودتون میبرید و میدوزید مسخره هااا
از همتون از همین حالا بدم میاد حرومزاده ها
&گمشو برو لباسات رو بپوش
_حرومی
،رو حرف پدرت حرف نزن
_ی سوال
&بنال
_تو انسانی؟ میفهمی چی میگم
ها یا کری
،برو تو اتاقتتت
_(جیغ)
همینطور که جیغ میکشیدم مجسمه هارو میشکوندم
&تو آدم نمیشی نه(با لگد میزنه تو شکمش)
_آییی..ولم کننن
&ببرش بالا
،باش
_بمن دست نزنن
،باش وحشی
*فلش بک به خواستگاری*
بزور آرایشم کردن
شده بودم عروس مرده
ی لباس ساده مجلسی پوشیدم
&سورین بیا پایین
..
از پله اومدم پایین
همه پاشدن
بجز ی پسره که معلومه من باید با اون ازدواج کنم
بدون لبخند رفتم پیش پدرم گفتم
_کارت؟
&ی سلام کن
_سلام ،خدافظ
&سورین
_چیه؟
&بس کن
_چیو بس کنم اینکه بزور منو میدید به ی پسر حرومزاده ک معلوم نیست کیه
،سورین بسه
_من نباید بس کنم شماها باید بس کنید
رفتم بالا تو اتاقم درو انقد محکم بستم
ی تکون خورد
&من معذرت میخوام یکم این روزا حالش خوب نیست
÷ن مشکلی نیست
×خودم میدونم چیکار کنم
÷پس مبارکه
&راستی پولی که..
÷آها بله بفرمایید
&ممنون
،پول خوبیه
&آره
☆سلام مامان
،سلام پسرم
☆اینا کی بودن
،خواستگار
☆چی؟
،برای آبجیت
&پول خوبیم گرفتیم
☆چ غلتی کردید ها اون بچس فقط ۱۵ سالشه هنوز مدرسه میره
....
پایان پارت۴
÷میخوام ببینم چیکار میکنی
×خیلی ممنون(با لبخند)
÷امشب میریم خاستگاری دختر دوستم
×باشه
÷من میرم دیگه(درحال خوردن آخر قهوش)
×خدافظ
وقتی رفت لبخند از صورتم محو شد
از همه بیشتر ازش بدم میومد
ولی اون کم لطفی بهم نکرده ولی یادم نمیره چجوری من رو از دوست دخترم جدا کرد
×چیجانگ
!بله رئیس(کلافه)
×ی دست کت شلوار میخوام بخرم ساعت ۶ آماده باش الانم میتونی بری خونه
!واقعااا ممنونممممممممم
×خدافظ
!خدافظظظ
*فلش بک به ساعت۶*
×پدر من دیگه میرم
÷خدافظ تا ساعت ۷:۲۰ آماده باش
×چشم
...
(صدای بوق)
×دیگه باید برم خدافظ
÷خدافظ مراقب باش
...
×نه این خوب نیست
ی مدل دارید که ..باشه
)مثلا ی مدل)
"بله داریم بفرمایید
×چقد شد؟
"۱میلیون و ۵۰۰
×مرسی
!بریم؟
×ها آره دیگه بریم دیر شده
!بریم
...
×پدر آماده اید؟
÷آره بریم دیره
×وایسید ساعتم رو ببندم
÷باش
!رئیس ماشین حاضره
×باش بریم
*ویو سو رین*
&سو رین بیا پایین
_بله بابا
&امشب خواستگار داری
_چ..چی ولی من فقط ۱۵ سالمه
&باشه اشکالی نداره حرفم نباشه
_ولی من عاشق یک نفر دیگه ام
&مهم نیست
_یعنی چی آخههه هاا من برگ چغندرم
برا خودتون میبرید و میدوزید مسخره هااا
از همتون از همین حالا بدم میاد حرومزاده ها
&گمشو برو لباسات رو بپوش
_حرومی
،رو حرف پدرت حرف نزن
_ی سوال
&بنال
_تو انسانی؟ میفهمی چی میگم
ها یا کری
،برو تو اتاقتتت
_(جیغ)
همینطور که جیغ میکشیدم مجسمه هارو میشکوندم
&تو آدم نمیشی نه(با لگد میزنه تو شکمش)
_آییی..ولم کننن
&ببرش بالا
،باش
_بمن دست نزنن
،باش وحشی
*فلش بک به خواستگاری*
بزور آرایشم کردن
شده بودم عروس مرده
ی لباس ساده مجلسی پوشیدم
&سورین بیا پایین
..
از پله اومدم پایین
همه پاشدن
بجز ی پسره که معلومه من باید با اون ازدواج کنم
بدون لبخند رفتم پیش پدرم گفتم
_کارت؟
&ی سلام کن
_سلام ،خدافظ
&سورین
_چیه؟
&بس کن
_چیو بس کنم اینکه بزور منو میدید به ی پسر حرومزاده ک معلوم نیست کیه
،سورین بسه
_من نباید بس کنم شماها باید بس کنید
رفتم بالا تو اتاقم درو انقد محکم بستم
ی تکون خورد
&من معذرت میخوام یکم این روزا حالش خوب نیست
÷ن مشکلی نیست
×خودم میدونم چیکار کنم
÷پس مبارکه
&راستی پولی که..
÷آها بله بفرمایید
&ممنون
،پول خوبیه
&آره
☆سلام مامان
،سلام پسرم
☆اینا کی بودن
،خواستگار
☆چی؟
،برای آبجیت
&پول خوبیم گرفتیم
☆چ غلتی کردید ها اون بچس فقط ۱۵ سالشه هنوز مدرسه میره
....
پایان پارت۴
۳.۳k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.