بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ- دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان شهادت می دهند که دستاوردشان چه بوده است!(سوره یس بخشی از آیه 65)
تجسم اعمال و زنده بودن اجزاء و سخن گفتنشان، امری خرافی نیست، تشبیه و استعاره هم نیست. واقعی است. وقتی تو برخوردار از حیات باشی، این بدان معناست که اجزاء تو نیز از حیات برخوردار شده اند. وقتی کل زنده است یعنی اجزاء نیز زنده اند. آنها هر کدام بر اساس استعداد و قابلیتشان از حیات بهره مندند و برخوردار از زبان خویش اند. بدن تو، زبان خود را دارد، چه خودت حرف بزنی یا نزنی. آنکه خداوند به او بصیرت داده، اگر بخواهد چیزی را بفهمد از ارتعاش زبانِ بدنِ تو همه چیز را خواهد فهمید. چه سخن گفتن و شنیدن، چیزی جز تبادل آگاهی از طریق ارتعاشات نیست. نه تنها انسان و حیوان و گیاه، بلکه حتی یک دانه ریز ماسه نیز زبان خود را دارد و هر لحظه از ارتعاش خویش برخوردار است. پس از فهم زبان مرغان و زبان موران که قرآن بدان اشاره دارد شگفت زده نباش. از این هم جلوتر می روم، حتی جریان فکر تو نیز قابل شنیدن است. جریان احساس و عواطف نیز ارتعاش خود را دارد. آنگاه که هر کدام از این زبانها برای دیگری ترجمه شود، خواهی دید که چقدر قابل فهم و واضح است. قرآن می فرماید؛ هر چیزی خداوند را به ستایش تسبیح گوست - وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ - (سوره اسراء بخشی از آیه 44) اما شما این تسبیح را درک نمی کنید زیرا هر کدام زبان خود را دارند و از ارتعاش وجودی خویش برخوردارند. اکنون به سراغ اعمال برویم. آنها نیز در حوزه انرژیِ حیاتی به ظهور می رسند. وقتی انجام شوند، یعنی به واقعیت رسیده اند، و به تعبیری موجودیت یافته اند. اعمال دیروز تو، به ظاهر از چشم تو ناپیداست، اما از بین نرفته است. زیرا وجود، از بین نرفتنی است. آن از دیدِ ذهن تو که اسیر زمان است به خفا می رود و روزی که مجال ظهور بیابد، تجسم یافته، با تو چهره به چهره خواهد شد. آن هم با جسمیتی که برایت قابل درک باشد. بسیاری از ماجراهایی که هر روزه بر آدمی می بارد، بازتاب تجسم یافته رفتارها و گفتارهای خود اوست. این روند تجسم اعمال است. تو همواره با اعمال خودت روبرو می شوی. خوب یا بد، از آنِ خود توست. و این عین عدالت است. پس همواره مراقب اعمالت باش. نگو که تمام شد و رفت! نه، تازه شروع شده است! ای دوست، یک سالک تا زنده است از استغفار و جبران کردن، غافل نمی شود، چه نیک می داند که دعا و استغفار توانایی تغییر اعمال گذشته و حتی تبدیل آن به حسنات را دارد. البته گاه نیز ناکرده شان می کند!
وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ- دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان شهادت می دهند که دستاوردشان چه بوده است!(سوره یس بخشی از آیه 65)
تجسم اعمال و زنده بودن اجزاء و سخن گفتنشان، امری خرافی نیست، تشبیه و استعاره هم نیست. واقعی است. وقتی تو برخوردار از حیات باشی، این بدان معناست که اجزاء تو نیز از حیات برخوردار شده اند. وقتی کل زنده است یعنی اجزاء نیز زنده اند. آنها هر کدام بر اساس استعداد و قابلیتشان از حیات بهره مندند و برخوردار از زبان خویش اند. بدن تو، زبان خود را دارد، چه خودت حرف بزنی یا نزنی. آنکه خداوند به او بصیرت داده، اگر بخواهد چیزی را بفهمد از ارتعاش زبانِ بدنِ تو همه چیز را خواهد فهمید. چه سخن گفتن و شنیدن، چیزی جز تبادل آگاهی از طریق ارتعاشات نیست. نه تنها انسان و حیوان و گیاه، بلکه حتی یک دانه ریز ماسه نیز زبان خود را دارد و هر لحظه از ارتعاش خویش برخوردار است. پس از فهم زبان مرغان و زبان موران که قرآن بدان اشاره دارد شگفت زده نباش. از این هم جلوتر می روم، حتی جریان فکر تو نیز قابل شنیدن است. جریان احساس و عواطف نیز ارتعاش خود را دارد. آنگاه که هر کدام از این زبانها برای دیگری ترجمه شود، خواهی دید که چقدر قابل فهم و واضح است. قرآن می فرماید؛ هر چیزی خداوند را به ستایش تسبیح گوست - وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ - (سوره اسراء بخشی از آیه 44) اما شما این تسبیح را درک نمی کنید زیرا هر کدام زبان خود را دارند و از ارتعاش وجودی خویش برخوردارند. اکنون به سراغ اعمال برویم. آنها نیز در حوزه انرژیِ حیاتی به ظهور می رسند. وقتی انجام شوند، یعنی به واقعیت رسیده اند، و به تعبیری موجودیت یافته اند. اعمال دیروز تو، به ظاهر از چشم تو ناپیداست، اما از بین نرفته است. زیرا وجود، از بین نرفتنی است. آن از دیدِ ذهن تو که اسیر زمان است به خفا می رود و روزی که مجال ظهور بیابد، تجسم یافته، با تو چهره به چهره خواهد شد. آن هم با جسمیتی که برایت قابل درک باشد. بسیاری از ماجراهایی که هر روزه بر آدمی می بارد، بازتاب تجسم یافته رفتارها و گفتارهای خود اوست. این روند تجسم اعمال است. تو همواره با اعمال خودت روبرو می شوی. خوب یا بد، از آنِ خود توست. و این عین عدالت است. پس همواره مراقب اعمالت باش. نگو که تمام شد و رفت! نه، تازه شروع شده است! ای دوست، یک سالک تا زنده است از استغفار و جبران کردن، غافل نمی شود، چه نیک می داند که دعا و استغفار توانایی تغییر اعمال گذشته و حتی تبدیل آن به حسنات را دارد. البته گاه نیز ناکرده شان می کند!
۱.۵k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.