روح شکسته
روح شکسته
P¹⁰
ویو جیمین
با کمک جین خوب همین طور که خودتون هم میدونید جین توی باند من هکر هست و وقتی فهمیدم که یو ا/ت رو گروگان گرفته سریع به جین گفتم که ردشون رو بزنه
وقتی زد فهمیدیم یو بردتش تو خونه جنگلی اوففففف خودش میدونست که تا اون خونه لعنتی خیلی فاصله هست
ولی بعدش بازم با نهایت سرعت رسیدیم و به خونه حمله کردیم بادیگارد های زیادی نداشت کار راحت تر میشد
پایان ویو جیمین
جیمین : یوووووووو (عربده)
یو :: آروم باش (خنده عنی )
جیمین :: اونو برای چی اوردیش اینجا (جدی وعصبی)
یو : کی ؟؟؟......... اهان ا/ت رو پس میگی اون واقا خیلی خوبه هم بدنش هم ظاهرش برای زیر خواب خیلی خوبه توم اگه زیر خواب میخای برو پیدا کن خوب .،....
جیمین : دهن کثیفت رو ببند ..... سریع واسم بیارش اون قرار نیست زیر خواب تو بشه اگه قرار بود باشه اون منم
یو :اشت (حرفش نصفه موند با اومدن کوک و جیغ ا/ت)
( ا/ت جیغ زد چون اونجا پر آدم های کشته و خونی بود)
یو : تو (عصبی)
کوک : آره من یالا (ا/ت رو هل داد که بره پایین )
یو : شما ها منو با حرف هاتون گول زدین
جیمین : درسته بازم مثل همیشه چیزی عوض نشده ببرینش
یو : نههههههه ولم کنید شما ها حق نداری (با مشت بادیگارده بیهوش شد ..)
ادمین : دست درد نکنه زود تر میزدیش
بادیگارده : نوکریم 🖐🖐👋👋
ویو کوک
وقتی جیمین میخواست با حرف زدنش وقت بخره من همون موقع از اون یکی پله ها بالا رفتم و ا/ت رو آوردم پایین معلوم بود ترسیده فقط تونستم بهش بگم نترس کاریت نداریم
ویو ا/ت
وقتی یکی داشت حرف میزد صداشون میومد چون انگار توی راه پله بودن
بعدش یکی اومدو گفت نترسم ........... چی .... این همون پسره هست که تو بار دیدمش حدس زدم بقیشون هم باشند و وقتی داشتیم میرفتیم با خون هایی که دیدم یه جیغ کشیدم و بعدش بردنم تو ون و دهنمو با چسب بسته بودند همینطور دست و پاهام ولی هست کردم تو ون چند نفر نشستن ولی حرفی نمیزدند(اعضا تو ون بودند)
امید وارم خوشتون اومده باشه شب یه پارت براتون میزارم ولی بعد از ساعت ۱۰ یا ۱۱ نیم
واینم که ببخشید اگه بعد شد
P¹⁰
ویو جیمین
با کمک جین خوب همین طور که خودتون هم میدونید جین توی باند من هکر هست و وقتی فهمیدم که یو ا/ت رو گروگان گرفته سریع به جین گفتم که ردشون رو بزنه
وقتی زد فهمیدیم یو بردتش تو خونه جنگلی اوففففف خودش میدونست که تا اون خونه لعنتی خیلی فاصله هست
ولی بعدش بازم با نهایت سرعت رسیدیم و به خونه حمله کردیم بادیگارد های زیادی نداشت کار راحت تر میشد
پایان ویو جیمین
جیمین : یوووووووو (عربده)
یو :: آروم باش (خنده عنی )
جیمین :: اونو برای چی اوردیش اینجا (جدی وعصبی)
یو : کی ؟؟؟......... اهان ا/ت رو پس میگی اون واقا خیلی خوبه هم بدنش هم ظاهرش برای زیر خواب خیلی خوبه توم اگه زیر خواب میخای برو پیدا کن خوب .،....
جیمین : دهن کثیفت رو ببند ..... سریع واسم بیارش اون قرار نیست زیر خواب تو بشه اگه قرار بود باشه اون منم
یو :اشت (حرفش نصفه موند با اومدن کوک و جیغ ا/ت)
( ا/ت جیغ زد چون اونجا پر آدم های کشته و خونی بود)
یو : تو (عصبی)
کوک : آره من یالا (ا/ت رو هل داد که بره پایین )
یو : شما ها منو با حرف هاتون گول زدین
جیمین : درسته بازم مثل همیشه چیزی عوض نشده ببرینش
یو : نههههههه ولم کنید شما ها حق نداری (با مشت بادیگارده بیهوش شد ..)
ادمین : دست درد نکنه زود تر میزدیش
بادیگارده : نوکریم 🖐🖐👋👋
ویو کوک
وقتی جیمین میخواست با حرف زدنش وقت بخره من همون موقع از اون یکی پله ها بالا رفتم و ا/ت رو آوردم پایین معلوم بود ترسیده فقط تونستم بهش بگم نترس کاریت نداریم
ویو ا/ت
وقتی یکی داشت حرف میزد صداشون میومد چون انگار توی راه پله بودن
بعدش یکی اومدو گفت نترسم ........... چی .... این همون پسره هست که تو بار دیدمش حدس زدم بقیشون هم باشند و وقتی داشتیم میرفتیم با خون هایی که دیدم یه جیغ کشیدم و بعدش بردنم تو ون و دهنمو با چسب بسته بودند همینطور دست و پاهام ولی هست کردم تو ون چند نفر نشستن ولی حرفی نمیزدند(اعضا تو ون بودند)
امید وارم خوشتون اومده باشه شب یه پارت براتون میزارم ولی بعد از ساعت ۱۰ یا ۱۱ نیم
واینم که ببخشید اگه بعد شد
۳.۴k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.