پارت آخر ..دراکو مالفوی

(قلدر با یه چوپ به سمت ا/ت میاد که دراکو میاد و جلوی ضربه رو میگیره )
ا/ت:دراکووووو
دراکو:من خوبم
(ا/ت عصبانی میشه و چوب دستیش رو در میاره )
ا/ت: چطور جرعت میکنی بهش آسیب بزنی
(ا/ت همه رو با ورد بیهوش میکنه)
دراکو:ا/ت ...تو حالت خوبه...

(ا/ت دراکو رو بغل میکنه)
ا/ت :دراکو ازت ممنونم .....ممنونم...من...من..
دراکو:منم دوست دارم ...دارلینگ
(ا/ت به دراکو خیره میشه و سرخ میشه )
ا/ت:د...د...
(دراکو ا/ت رو میبوسه)

#به ا/ت حسودیم میشه😐#

دراکو:ا/ت ..دوست دختر من میشی؟

ا/ت : من تمام مدت منتظر ..این سوال بودم

(از اون روز به بعد ا/ت دوست دختر دراکو بود 2 سال بعد باهم ازدواج کردن و 3 سال بعد اونها صاحب یه دراکو کوچولو شدن)

#تموم شد امیدوارم خوشتون آمده باشه پیشاپیش سال نو هم مبارک ..در عید هم رمان جدید داریم ...اگه خواستید نظرتون رو دور کامنت ها بگید یا بگید دوست دارید این بار چه شخصیتی های داخل رمان باشه#