P⁴
P⁴
روح شکسته
امشب کارم تو بار شروع میشد ساعت 7 شب ، رئیس بار گفته بود
باید لباس خیلی باز بپوشم (عکس لباس رو میزارم )
رفتم پوشیدمو رفتم سمت بار خیلی استرس داشتم خیلی هم سرد بود
توتنم لرزه افتاده بود
وقتی وارد شدم همه داشتن منو نگاه میکردن
ولی بیشتر این منو نمیترسوند
این میترسوند که این بار
فقط یه بار معمولی نبود یه باری بود که توش پر مافیا ها ی قمار باز یود
که تو تنم لرزه مینداخت
رفتم پشت صندوق الکل چون اونجا همه در کنار
قمار کردنشون مشر وب میخوردن
و این منو خیلی میترسوند چون هرکی وقتی میباخت خودشو با خوردن الکل خفه میکرد یا شیشه مشر وب رو رو سر خودش یا کسه دیگه میشکوند
که من خیلی میترسیدم
سیع میکردم که زیاد نگاهشون نکنم
که یکدفعه دیدم .........
روح شکسته
امشب کارم تو بار شروع میشد ساعت 7 شب ، رئیس بار گفته بود
باید لباس خیلی باز بپوشم (عکس لباس رو میزارم )
رفتم پوشیدمو رفتم سمت بار خیلی استرس داشتم خیلی هم سرد بود
توتنم لرزه افتاده بود
وقتی وارد شدم همه داشتن منو نگاه میکردن
ولی بیشتر این منو نمیترسوند
این میترسوند که این بار
فقط یه بار معمولی نبود یه باری بود که توش پر مافیا ها ی قمار باز یود
که تو تنم لرزه مینداخت
رفتم پشت صندوق الکل چون اونجا همه در کنار
قمار کردنشون مشر وب میخوردن
و این منو خیلی میترسوند چون هرکی وقتی میباخت خودشو با خوردن الکل خفه میکرد یا شیشه مشر وب رو رو سر خودش یا کسه دیگه میشکوند
که من خیلی میترسیدم
سیع میکردم که زیاد نگاهشون نکنم
که یکدفعه دیدم .........
۱.۵k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.