دو پارتی لینو
(وقتی میرید.......)
ویو ات
امروز عصر قرار بود لینو زودتر بیاد خونه تا باهم بریم
مهمونی یکی از دوستای قدیمیش برای همین رفتم و یه دوش ۱۵ مینی گرفتم اومدم روتین پوستیمو انجام دادم ویه کت دامن پوشیدم(عکسشو میذارم) و منتظر موندم لینو بیاد دنبالم
ویو لینو
سریع از شرکت زدم بیرون و رفتم دنبال ات وقتی رسیدم رمز در رو زدم و وارد شدم
-سلام بیبی
+سلام عزیزم.... صبر کن کیفمو بردارم بریم
-اوکی عشقم پایین منتظرتم
رفتم کیفمو بردارم که یه پیام از طرف یه فرد ناشناس واسم اومد که نوشته بود
&سلام بیبی
&بهت قول میدم زود تو رو مال خودم کنم ات فقط صبر کن
خیلی تعجب کردم این یا رو اصلا اسم منواز کجا میدونه خیلی جدیش نگرفتم و گوشیمو گذاشتم تو کیفم و پایین و سوار شدم و توی راه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
ویو (ادمین خوشگلتون)
ات و لینو وارد مهمونی شدن خدمتکار ها تا دم در عمارت همراهشون رفتن(عکس میذارم) و در که باز شد بایه منظره شیک و کلاسیک و با تم قدیمی همه داشتن به یه شکل منظم سر میز هاشون صحبت میکردن و میزبان که دوست لینو بود تک تک سر هر میز میرفت و باهمه صحبت میکرد ولی یه چیزی خیلی عجیب بود که نگاهش از روی ات برداشته نمیشد ولی ات بهش محل نداد ولی برای احتیاط دست لینو رو گرفت
ویو لینو
دیدم ات یهو دستمو گرفت و خودشو چسبوند به من منم از این کارش خوشم اومد و دستمو تو دستش بیشتر فشردم و باک هیون(دوست لینو که مهمونی گرفته)اومد نزدیکمون
&سلام خوش اومدین چرا شما ایستادین برین بشینین
-چشم حتما خیلی زحمت کشیدی دکور و تزئینات بی نقصه
&اختیار دارید ... سلام خانم پارک ات
+سلام..
(این مکالمه آروم ات و لینو هستش)
-ات من میرم با بقیه دوستام صحبت کنم تو برو سر میز بشین من سریع میام پیشت بیبی
+ خیل خوب فقط زود بیا(ترس)
-بیب نترس تا وقتی من اینجام جات امنه تازه این یه مهمونی سادس پارتی که نیست که میترسی(خنده)
+خیل خوب باشه(چشم غره)
ویو ات
لینو رفت پیش دوستاش و ات هم رفت سر یه میز نشست و خودشو جمع کرد و همش نگاهش روی لینو بود تا............
خیل خوب پارت ۲ رو فردا میدم
لایک و حمایت نشه فراموش امیدوارم دوسش داشته باشین منتظر نظراتتون هستم
ویو ات
امروز عصر قرار بود لینو زودتر بیاد خونه تا باهم بریم
مهمونی یکی از دوستای قدیمیش برای همین رفتم و یه دوش ۱۵ مینی گرفتم اومدم روتین پوستیمو انجام دادم ویه کت دامن پوشیدم(عکسشو میذارم) و منتظر موندم لینو بیاد دنبالم
ویو لینو
سریع از شرکت زدم بیرون و رفتم دنبال ات وقتی رسیدم رمز در رو زدم و وارد شدم
-سلام بیبی
+سلام عزیزم.... صبر کن کیفمو بردارم بریم
-اوکی عشقم پایین منتظرتم
رفتم کیفمو بردارم که یه پیام از طرف یه فرد ناشناس واسم اومد که نوشته بود
&سلام بیبی
&بهت قول میدم زود تو رو مال خودم کنم ات فقط صبر کن
خیلی تعجب کردم این یا رو اصلا اسم منواز کجا میدونه خیلی جدیش نگرفتم و گوشیمو گذاشتم تو کیفم و پایین و سوار شدم و توی راه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
ویو (ادمین خوشگلتون)
ات و لینو وارد مهمونی شدن خدمتکار ها تا دم در عمارت همراهشون رفتن(عکس میذارم) و در که باز شد بایه منظره شیک و کلاسیک و با تم قدیمی همه داشتن به یه شکل منظم سر میز هاشون صحبت میکردن و میزبان که دوست لینو بود تک تک سر هر میز میرفت و باهمه صحبت میکرد ولی یه چیزی خیلی عجیب بود که نگاهش از روی ات برداشته نمیشد ولی ات بهش محل نداد ولی برای احتیاط دست لینو رو گرفت
ویو لینو
دیدم ات یهو دستمو گرفت و خودشو چسبوند به من منم از این کارش خوشم اومد و دستمو تو دستش بیشتر فشردم و باک هیون(دوست لینو که مهمونی گرفته)اومد نزدیکمون
&سلام خوش اومدین چرا شما ایستادین برین بشینین
-چشم حتما خیلی زحمت کشیدی دکور و تزئینات بی نقصه
&اختیار دارید ... سلام خانم پارک ات
+سلام..
(این مکالمه آروم ات و لینو هستش)
-ات من میرم با بقیه دوستام صحبت کنم تو برو سر میز بشین من سریع میام پیشت بیبی
+ خیل خوب فقط زود بیا(ترس)
-بیب نترس تا وقتی من اینجام جات امنه تازه این یه مهمونی سادس پارتی که نیست که میترسی(خنده)
+خیل خوب باشه(چشم غره)
ویو ات
لینو رفت پیش دوستاش و ات هم رفت سر یه میز نشست و خودشو جمع کرد و همش نگاهش روی لینو بود تا............
خیل خوب پارت ۲ رو فردا میدم
لایک و حمایت نشه فراموش امیدوارم دوسش داشته باشین منتظر نظراتتون هستم
۴.۹k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.