بی تو تنهام P14
#بی_تو_تنهام P14
(زمانی که ا.ت و مادر کوک به خرید رفتن)
(جنی دختر عموی کوک〖&〗جیسو دختر خاله کوک〖﷼〗 هانا دختر عموی کوک〖√〗زن عموی کوک یون سو 〖π〗خاله ی کوک سونا〖∆〗)
(علامت هر کدوم رو جلوی اون کاراکتر گذاشته شده لطفا قاطی نکنید)
بچه ها نکته ی مهم (جنی قبلا با کوک نامزد بود ولی چون جنی به کوک خیانت کرد جدا شدن و در این مدت هانا دیوانه وار عاشق کوک بود و هر شب با فکر ازدواج کوک و جنی میمرد و زنده میشد و با جنی مثل دشمن خونی رفتار میکرد و الان باهم آشتی کردن و با شنیدن اینکه ا.ت نامزد جدید کوک هست با تنفر به اون قرار رفتن و اینکه زن عموی کوک یون سو خیلی خوشحاله که کوک میخواد ازدواج کنه)💢
؟ :سلام چطورید دخترا خوبید
دخترا :مرسی شما چطورین
∆: عروس گلمون خوبن
+:سلام.ممنون
π:عروسمون خجالت میکشن
√:آره جون عمم زبونت رو موش خورده
﷼:ولش اونا همیشه بی معنی حرف میزنن اسمتون خانم. .
+:ا.ت هستم شما..
﷼:من هم جیسو هستم
+:از آشناتون خوشبختم
&:نقشه آدم خوبا رو در نیار
π:ببند دهنتو دختر
π:دخترم تو به جنی نگاه نکن اون فقط خیلی پر رو هست همین
+:نه من ناراحت نمیشم
√:خوب عروس خانم بگو ببینم غذا بلدی؟ میتونی خونه تمیز کنی؟ بلدی از پسرمون مراقبت کنی؟
+:شما رو نمیدونم ولی مطمئنم از تو بهتر میتونم از کوکیم مراقبت کنم (چشمک)
√:بیشعور(با صدای کم)
؟ :بس کنید امدیم برای عروسم خرید کنیم مثلا
∆؛:خواهر درست میگی بریم
(بعد خرید)
+:لازم نبود ولی مرسی
؟ :تو دیگه دختر منی باید برای دخترم خرید کنم
(پرش به دو روز دیگه)
ویو کوک
امروز خانواده شریک مون به خاطر عقد پسر بزرگه به بار دعوتمون کرد میخوام با ا.ت به این جشن برم خدا کنه قبول بکنه
(زمانی که ا.ت و مادر کوک به خرید رفتن)
(جنی دختر عموی کوک〖&〗جیسو دختر خاله کوک〖﷼〗 هانا دختر عموی کوک〖√〗زن عموی کوک یون سو 〖π〗خاله ی کوک سونا〖∆〗)
(علامت هر کدوم رو جلوی اون کاراکتر گذاشته شده لطفا قاطی نکنید)
بچه ها نکته ی مهم (جنی قبلا با کوک نامزد بود ولی چون جنی به کوک خیانت کرد جدا شدن و در این مدت هانا دیوانه وار عاشق کوک بود و هر شب با فکر ازدواج کوک و جنی میمرد و زنده میشد و با جنی مثل دشمن خونی رفتار میکرد و الان باهم آشتی کردن و با شنیدن اینکه ا.ت نامزد جدید کوک هست با تنفر به اون قرار رفتن و اینکه زن عموی کوک یون سو خیلی خوشحاله که کوک میخواد ازدواج کنه)💢
؟ :سلام چطورید دخترا خوبید
دخترا :مرسی شما چطورین
∆: عروس گلمون خوبن
+:سلام.ممنون
π:عروسمون خجالت میکشن
√:آره جون عمم زبونت رو موش خورده
﷼:ولش اونا همیشه بی معنی حرف میزنن اسمتون خانم. .
+:ا.ت هستم شما..
﷼:من هم جیسو هستم
+:از آشناتون خوشبختم
&:نقشه آدم خوبا رو در نیار
π:ببند دهنتو دختر
π:دخترم تو به جنی نگاه نکن اون فقط خیلی پر رو هست همین
+:نه من ناراحت نمیشم
√:خوب عروس خانم بگو ببینم غذا بلدی؟ میتونی خونه تمیز کنی؟ بلدی از پسرمون مراقبت کنی؟
+:شما رو نمیدونم ولی مطمئنم از تو بهتر میتونم از کوکیم مراقبت کنم (چشمک)
√:بیشعور(با صدای کم)
؟ :بس کنید امدیم برای عروسم خرید کنیم مثلا
∆؛:خواهر درست میگی بریم
(بعد خرید)
+:لازم نبود ولی مرسی
؟ :تو دیگه دختر منی باید برای دخترم خرید کنم
(پرش به دو روز دیگه)
ویو کوک
امروز خانواده شریک مون به خاطر عقد پسر بزرگه به بار دعوتمون کرد میخوام با ا.ت به این جشن برم خدا کنه قبول بکنه
۴.۷k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.