بچه ها راستش اولین بیسی که کشیدم این بود بزارین داستانشو
بچه ها راستش اولین بیسی که کشیدم این بود بزارین داستانشو بگم:
دو روز پیش رفته بودیم خونه ی خاله ی مامانم اونجا قرار بود دختر دایی مامانم عقد کنه💀منم که اصلا حوصله نداشتم با کلی گریه از خونه به زور بردنم بیرون💀
منم که بعد از سلام کردن به بقیه نشستم یه گوشه
بعد دو تای دیگه از دختر دایی های مامانم اومدن نشستن پیشم💀 مامانم کلی دایی و خاله داره💀
بعد کلی باهم زر زدیم
ولی من حوصلم داشت سر میرفت چون اون دوتا بیشتر داشتن باهم حرف میزدن
یهو یه فکری به ذهنم رسید
باخودم گفتم چرا نیام یه آرت بدون بیس بکشم؟ اگه بقیه میتونن چرا من تمرین نکنم و نتونم؟
و شروع کردن به کشیدن اون آرت قبلیه
یهو یکی از دختر دایی های مامانم که بزرگ تر بود گفت داری چیکار میکنی؟
گفتم دارم آرت میکشم
گفت نمونه کار داری نشونم بدی؟
منم چند تاشو نشونش دادم
اونم از اون آرت تقدیمیه که واسه میکی کشیده بودم خوشش اومد و از روش عکس گرفت
تازه آرتایی که v1315@ هم برام کشیده بود رو دید😭😂 کلا آرت همه ی کسایی که برام تقدیمی کشیده بودن رو دید😭😂
بعد اون گوشیش مداد داشت یهو برگشت گفت حالا بیا برام بکش 💀😭
تو دفترچه یادداشتتتت
منم گفتم باشه میترسیدم بهش بگم بلد نیستم
و شروع کردم💀😂
بعد داشت دستام میلرزیددددد
خیلی بدجور دستم میلرزید نمیدونم چرا کلا یه چند ماهی هست یهو همه جام میلرزه واسه یه مدت طولانی
بعد چند ساعت که دیگه همه داشتن میرفتن خونه
دیگه گفت داریم میریم بقیشو دفعه ی بعد بکش😭💀😂
آره دیگه😂
منم بهش گفتم ببخشید اگه بد شد آخه دستم داشت میلرزید
اونم گفت نهههه خیلی خوشکل شدههه💀😂
منم همون موقع میخواستم بگم ایننننن کجاشششش خوشکلهههههنعقیعمقسهغق؟؟
دو روز پیش رفته بودیم خونه ی خاله ی مامانم اونجا قرار بود دختر دایی مامانم عقد کنه💀منم که اصلا حوصله نداشتم با کلی گریه از خونه به زور بردنم بیرون💀
منم که بعد از سلام کردن به بقیه نشستم یه گوشه
بعد دو تای دیگه از دختر دایی های مامانم اومدن نشستن پیشم💀 مامانم کلی دایی و خاله داره💀
بعد کلی باهم زر زدیم
ولی من حوصلم داشت سر میرفت چون اون دوتا بیشتر داشتن باهم حرف میزدن
یهو یه فکری به ذهنم رسید
باخودم گفتم چرا نیام یه آرت بدون بیس بکشم؟ اگه بقیه میتونن چرا من تمرین نکنم و نتونم؟
و شروع کردن به کشیدن اون آرت قبلیه
یهو یکی از دختر دایی های مامانم که بزرگ تر بود گفت داری چیکار میکنی؟
گفتم دارم آرت میکشم
گفت نمونه کار داری نشونم بدی؟
منم چند تاشو نشونش دادم
اونم از اون آرت تقدیمیه که واسه میکی کشیده بودم خوشش اومد و از روش عکس گرفت
تازه آرتایی که v1315@ هم برام کشیده بود رو دید😭😂 کلا آرت همه ی کسایی که برام تقدیمی کشیده بودن رو دید😭😂
بعد اون گوشیش مداد داشت یهو برگشت گفت حالا بیا برام بکش 💀😭
تو دفترچه یادداشتتتت
منم گفتم باشه میترسیدم بهش بگم بلد نیستم
و شروع کردم💀😂
بعد داشت دستام میلرزیددددد
خیلی بدجور دستم میلرزید نمیدونم چرا کلا یه چند ماهی هست یهو همه جام میلرزه واسه یه مدت طولانی
بعد چند ساعت که دیگه همه داشتن میرفتن خونه
دیگه گفت داریم میریم بقیشو دفعه ی بعد بکش😭💀😂
آره دیگه😂
منم بهش گفتم ببخشید اگه بد شد آخه دستم داشت میلرزید
اونم گفت نهههه خیلی خوشکل شدههه💀😂
منم همون موقع میخواستم بگم ایننننن کجاشششش خوشکلهههههنعقیعمقسهغق؟؟
۵.۵k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.