فصل²پارت¹³
که یهو دختره بیدار شد
... : بیدار شدی عشقم(مرگ)
کوک: تو دیگه کی هستی گمشو برو بیرون... که همون لحظه کوک دید لباس تنش نیست و فهمید دیشب چه غلطی کرده.....(خودتون تصور کنید.)
کوک: چی میخوای ها؟ دیشب(همه چیز یادش اومد)
کوک: چقدر میخوای؟
... : 2میلون وون
کوک: چی؟ عمرا
... : میخوای برم به ات بگم؟(پوزخند)
کوک: چی؟ ات؟ تو از کجا میشناسیش؟
... : اگر تا امشب پول دادی که میرم سراغ زندگی خودم و گرنه میرم همه چیز رو فاش میکنم
کوک: باشه تا فردا شب بهم وقت بده
... : باشه تا فردا ولی اگه پول رو ندادی....
کوک: پول رو برات میارم؛ فقط کجا؟
... : همینجا... تو همین بار....
کوک: باشه... لباسمو پوشیدم و رفتم سمت خونه و یه دوش گرفتم و رفتم لباس پوشیدم... سوار ماشین شدم و رفتم بیمارستان... دلم برای ات تنگ شده بود... اما وقتی دیشب رو یادم میاد... چرا؟ چرا اون کار رو کردم
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
«پرش زمانی _ بیمارستان _ وقتی کوک رسید بیمارستان»
«ویو کوک»
رسیدم بیمارستان و دیدم پسرا اونجا نشستن
کوک: پسرا... ات حالش خوبه؟
جین: تو همون حال
کوک:پسرا شما برین استراحت کنین من پیشش میمونم
خیلی خسته شدین
ته: اما.....
کوک: تهیونگ برو من پیش ات میمونم
ته: مراقبش باش... من مراقبش نبودم(رفت)
شوگا: پسرا پاشین بریم...(خوابش میومد)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«ویو ادمین»
پسرا رفته بودن و پسرک عاشق ما روی اون صندلی نشسته بود و منتظر بیدار شدن معشوقش
دخترک داستان ما که هنوز داخل کما بود و خودش باید تصمیم میگرفت برگرده یا برای همیشه بره
•
•
•
•
•
«ویو کوک»
روی صندلی نشسته بودم و چشم انتظار
انگار هزار ساله ات رو ندیدم ولی من طاقت دوری اون رو ندارم
که یه دفعه دیدم دکتر داره میره سمت اتاق ات
•
•
•
•
•
•
کوک: دکتر چیزی شده؟(نگران)
دکتر: خیر؛ برای معاینه اومدم.... راستی اقای جئون میتونم بعد از معاینه خانم کیم با شما صحبت کنم؟
کوک: بله.... فقط بگید چیزی شده؟
دکتر: نه؛ نگران نباشید
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
در خماری مطلق بمانید
سلام بچه ها چطورید؟
مرسی که اومدین و بهم روحیه دادین
واقعا ممنونم از همتون
و اینه خب حالم خوب نبود اون روز خودتون هم دیدین که
چه اتفاقی برام افتاد
ولی الان بهترم
براتون پارت جدید رو هم گذاشتم و خب بگم امروز از مدرسه زود اومدم خونه
و اینه زود شرطا رو برسونید
دوستون دارم
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
شرطا
⁵⁰کامنت
¹⁵لایک
... : بیدار شدی عشقم(مرگ)
کوک: تو دیگه کی هستی گمشو برو بیرون... که همون لحظه کوک دید لباس تنش نیست و فهمید دیشب چه غلطی کرده.....(خودتون تصور کنید.)
کوک: چی میخوای ها؟ دیشب(همه چیز یادش اومد)
کوک: چقدر میخوای؟
... : 2میلون وون
کوک: چی؟ عمرا
... : میخوای برم به ات بگم؟(پوزخند)
کوک: چی؟ ات؟ تو از کجا میشناسیش؟
... : اگر تا امشب پول دادی که میرم سراغ زندگی خودم و گرنه میرم همه چیز رو فاش میکنم
کوک: باشه تا فردا شب بهم وقت بده
... : باشه تا فردا ولی اگه پول رو ندادی....
کوک: پول رو برات میارم؛ فقط کجا؟
... : همینجا... تو همین بار....
کوک: باشه... لباسمو پوشیدم و رفتم سمت خونه و یه دوش گرفتم و رفتم لباس پوشیدم... سوار ماشین شدم و رفتم بیمارستان... دلم برای ات تنگ شده بود... اما وقتی دیشب رو یادم میاد... چرا؟ چرا اون کار رو کردم
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
«پرش زمانی _ بیمارستان _ وقتی کوک رسید بیمارستان»
«ویو کوک»
رسیدم بیمارستان و دیدم پسرا اونجا نشستن
کوک: پسرا... ات حالش خوبه؟
جین: تو همون حال
کوک:پسرا شما برین استراحت کنین من پیشش میمونم
خیلی خسته شدین
ته: اما.....
کوک: تهیونگ برو من پیش ات میمونم
ته: مراقبش باش... من مراقبش نبودم(رفت)
شوگا: پسرا پاشین بریم...(خوابش میومد)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«ویو ادمین»
پسرا رفته بودن و پسرک عاشق ما روی اون صندلی نشسته بود و منتظر بیدار شدن معشوقش
دخترک داستان ما که هنوز داخل کما بود و خودش باید تصمیم میگرفت برگرده یا برای همیشه بره
•
•
•
•
•
«ویو کوک»
روی صندلی نشسته بودم و چشم انتظار
انگار هزار ساله ات رو ندیدم ولی من طاقت دوری اون رو ندارم
که یه دفعه دیدم دکتر داره میره سمت اتاق ات
•
•
•
•
•
•
کوک: دکتر چیزی شده؟(نگران)
دکتر: خیر؛ برای معاینه اومدم.... راستی اقای جئون میتونم بعد از معاینه خانم کیم با شما صحبت کنم؟
کوک: بله.... فقط بگید چیزی شده؟
دکتر: نه؛ نگران نباشید
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
در خماری مطلق بمانید
سلام بچه ها چطورید؟
مرسی که اومدین و بهم روحیه دادین
واقعا ممنونم از همتون
و اینه خب حالم خوب نبود اون روز خودتون هم دیدین که
چه اتفاقی برام افتاد
ولی الان بهترم
براتون پارت جدید رو هم گذاشتم و خب بگم امروز از مدرسه زود اومدم خونه
و اینه زود شرطا رو برسونید
دوستون دارم
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
شرطا
⁵⁰کامنت
¹⁵لایک
۷.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.