در خانه BTS چه میگذرد (مشترک)
جین: همش میخوره و راه میره و خوراکی هاشو میریزه
جیمین: دنبال جین راه افتاده و هر چی جین اشغال میریزه جیمین جمع میکنه
جیمین: اَ بسه دیگه هیونگ هی اشغال میریزی کمرم شکست نریز دیگه
جین: وظیفته
جیمین: باهمیم جارویی که دستش بود کل خونرو گذاشت دنبال جین
جونگ کوک: از بیرون اومد
جین: اِ اومدی بیا منو از دست داشت نجات بده با جارو افتاده دنبالم ول کن نیست (جججججججججییییییییغغغغغغغغ)
جونگ کوک: چتونه نه نه بعد از دم در لباساشو در اورد و تا اتاقش هی لباساشو پرت کرد این ور اون ور بعد یه دونه از جوراب کوک هم وقتی داشت پرت میکرد خورد تو صورت نامجون و یکی دیگشم از جوراباش خورد تو صورت جیهوب
بعد نامجون و جیهوب به جون جونگ کوک افتادن.
جین هم اومد تو اتاق شوگا جیمین هم جارو پرت کرد سمت جین
جین هم جا خالی داد خورد به شوگا که خواب بود.
شوگا: منو از خواب بیدار میکنید حالا نشونتون میدم.
شوگا با دنپایی افتاد دنبال جیمین
جیمین هم با جارو افتاد دنبال جین
نامجون و جیهوب هم افتادن دنبال کوک
تهیونگ هم از همه جا بی خبر فکر میکرد اینا دارن بازی میکنن با یه مایتابه افتاد به جون اعضا
ا.ت از طبقه سوم یه صداهایی شنید اومد ببینه چی شده دید اعضا افتادن به جون هم
ا.ت خسته نباشید دلاور افرین، چیکار دارین میکنین صداتون تا طبقه سوم میاد.
همه به جز ته ته: برای اینکه اونا مارو زدن افتادیم به جون هم
ته ته: اِ پس بازی نیست.
همه:نه
ته ته: خوب پس من میرم شماها به کارتون برسین
ا.ت: وایسا کجا میری وی صبر کنین ماهام بیایم، گوجه بیارم هم دیگه رو بزنیم
همه: بیار
(این گونه بود این داستان هم تمام شد)
ببخشید اگر بد شد 🙏🙏
امیدوارم خوشتون بیاد 😍❤💜
خوشگلا لایک یادتون نره 💙
جیمین: دنبال جین راه افتاده و هر چی جین اشغال میریزه جیمین جمع میکنه
جیمین: اَ بسه دیگه هیونگ هی اشغال میریزی کمرم شکست نریز دیگه
جین: وظیفته
جیمین: باهمیم جارویی که دستش بود کل خونرو گذاشت دنبال جین
جونگ کوک: از بیرون اومد
جین: اِ اومدی بیا منو از دست داشت نجات بده با جارو افتاده دنبالم ول کن نیست (جججججججججییییییییغغغغغغغغ)
جونگ کوک: چتونه نه نه بعد از دم در لباساشو در اورد و تا اتاقش هی لباساشو پرت کرد این ور اون ور بعد یه دونه از جوراب کوک هم وقتی داشت پرت میکرد خورد تو صورت نامجون و یکی دیگشم از جوراباش خورد تو صورت جیهوب
بعد نامجون و جیهوب به جون جونگ کوک افتادن.
جین هم اومد تو اتاق شوگا جیمین هم جارو پرت کرد سمت جین
جین هم جا خالی داد خورد به شوگا که خواب بود.
شوگا: منو از خواب بیدار میکنید حالا نشونتون میدم.
شوگا با دنپایی افتاد دنبال جیمین
جیمین هم با جارو افتاد دنبال جین
نامجون و جیهوب هم افتادن دنبال کوک
تهیونگ هم از همه جا بی خبر فکر میکرد اینا دارن بازی میکنن با یه مایتابه افتاد به جون اعضا
ا.ت از طبقه سوم یه صداهایی شنید اومد ببینه چی شده دید اعضا افتادن به جون هم
ا.ت خسته نباشید دلاور افرین، چیکار دارین میکنین صداتون تا طبقه سوم میاد.
همه به جز ته ته: برای اینکه اونا مارو زدن افتادیم به جون هم
ته ته: اِ پس بازی نیست.
همه:نه
ته ته: خوب پس من میرم شماها به کارتون برسین
ا.ت: وایسا کجا میری وی صبر کنین ماهام بیایم، گوجه بیارم هم دیگه رو بزنیم
همه: بیار
(این گونه بود این داستان هم تمام شد)
ببخشید اگر بد شد 🙏🙏
امیدوارم خوشتون بیاد 😍❤💜
خوشگلا لایک یادتون نره 💙
۳.۳k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.