رمان:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
رمان::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: مامن من باش
Part «~«~«~«~«~«~«~«~«~«~«~ 5
تا یک ربع هیچ کدوم هیچ حرفی نمیزدیم و اون فقط گریه میکرد سردردم بد تر شده بود ماشینکنار زدم
و سرش داد زدم (خوب نمیزدی😁)
_اه بسه دیگه خفه شو سرم رو خردی
هی هیچی بت نمیگم باز تو به گریه کردن ادامه میدی دو دیقع خفه شو اصاب ندارم
تمام مدت نگام به فرمون بود و داشت بهش ضربه میزدم
وقتی حرفم تموم شد بهش نگاه کردم که دیدم خودشو چسبونده به در ماشین
توی چشماس نگاه کردم ترس،التماس،بی پناهی و.......... موج میزد
دلم براش سوخت
یه دیقه از کار خودم پشیمون شدم
ولی دیگه دیر بود ........
نگاهم رو از چشم های درشت خوشکلش که هیچ شباهتی به چشم های دختر های کره این نداشت برداشتم
ماشین رو دوباره روشن کردم
با شدت تا خونه گاز دادم
ریموت در خونه رو زدم ماشین رو بردم داخل از ماشین پیاده شدم و اون هنوز توی ماشین بود خیلی این رفتارش اصبیم میکرد در سمت اون رو باز کردم
_منتظر زیر لفظی هستی کع نمیای پایین
ازماشین پیاده شد به سمت خونه حرکت کردم مثل جوجه اردک ها پشت سرم داشت میومد خندم گرفته بود
Part «~«~«~«~«~«~«~«~«~«~«~ 5
تا یک ربع هیچ کدوم هیچ حرفی نمیزدیم و اون فقط گریه میکرد سردردم بد تر شده بود ماشینکنار زدم
و سرش داد زدم (خوب نمیزدی😁)
_اه بسه دیگه خفه شو سرم رو خردی
هی هیچی بت نمیگم باز تو به گریه کردن ادامه میدی دو دیقع خفه شو اصاب ندارم
تمام مدت نگام به فرمون بود و داشت بهش ضربه میزدم
وقتی حرفم تموم شد بهش نگاه کردم که دیدم خودشو چسبونده به در ماشین
توی چشماس نگاه کردم ترس،التماس،بی پناهی و.......... موج میزد
دلم براش سوخت
یه دیقه از کار خودم پشیمون شدم
ولی دیگه دیر بود ........
نگاهم رو از چشم های درشت خوشکلش که هیچ شباهتی به چشم های دختر های کره این نداشت برداشتم
ماشین رو دوباره روشن کردم
با شدت تا خونه گاز دادم
ریموت در خونه رو زدم ماشین رو بردم داخل از ماشین پیاده شدم و اون هنوز توی ماشین بود خیلی این رفتارش اصبیم میکرد در سمت اون رو باز کردم
_منتظر زیر لفظی هستی کع نمیای پایین
ازماشین پیاده شد به سمت خونه حرکت کردم مثل جوجه اردک ها پشت سرم داشت میومد خندم گرفته بود
۶.۲k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.