عشق احمقانه🖤🌿
#عشق_احمقانه🖤🌿
🌿🖤𝑺𝑻𝑼𝑷𝑰𝑫 𝑳𝑶𝑽𝑬🖤🌿
پارت:17
نگاهش کردم تو نگاهش یه چیز خاص بود
بهش گفتم
+خواهرم مرد؟
نیشخندی زد که ترسیدم و گفت
=مگه نمیبینی؟؟؟
چرا چرا یهو عوض شد
+جونگکوک چت شد یهو*بغض*
هوف کلافه ای کشید و گفت
=بابا خستم میزاری برم بکپم *خشن*
+باشه برو
رفت و منم دپباره گریم گرفت پاکت و عکسو انداختم سطل زباله و دراز شدم و افتادم گریه و با گریه خوابم برد.....
*صبح*
با تکون خوردنم توسط کسی چشمامو باز کردم دیدم کوک با موهای شلخته و بچه تو دستش داره گریه میکنه
=بیا اینو بگیر سرمو برد*سرد*
این چش شد؟؟؟
+باشه
بچرو گرفتم که کوک سریع رفت بیرون درو بست بچرو گذاشتم رو تختم چهرش شبیه تهیونگ بود اصلا..... اصلا تهیونگ کجاست؟؟؟؟؟
رفتم سطل اشغالو گشتم و عکسو دوباره دیدم بغضم گرفت برش گردوندم دیدم نامه نوشته شده تعجب کردم......
ادامه دارد.....
خب خب دیگه واقعا خمارییییییییی
بشیم 735 دو پارت دیگه میزارم عشخاممم✨🥺😂
🌿🖤𝑺𝑻𝑼𝑷𝑰𝑫 𝑳𝑶𝑽𝑬🖤🌿
پارت:17
نگاهش کردم تو نگاهش یه چیز خاص بود
بهش گفتم
+خواهرم مرد؟
نیشخندی زد که ترسیدم و گفت
=مگه نمیبینی؟؟؟
چرا چرا یهو عوض شد
+جونگکوک چت شد یهو*بغض*
هوف کلافه ای کشید و گفت
=بابا خستم میزاری برم بکپم *خشن*
+باشه برو
رفت و منم دپباره گریم گرفت پاکت و عکسو انداختم سطل زباله و دراز شدم و افتادم گریه و با گریه خوابم برد.....
*صبح*
با تکون خوردنم توسط کسی چشمامو باز کردم دیدم کوک با موهای شلخته و بچه تو دستش داره گریه میکنه
=بیا اینو بگیر سرمو برد*سرد*
این چش شد؟؟؟
+باشه
بچرو گرفتم که کوک سریع رفت بیرون درو بست بچرو گذاشتم رو تختم چهرش شبیه تهیونگ بود اصلا..... اصلا تهیونگ کجاست؟؟؟؟؟
رفتم سطل اشغالو گشتم و عکسو دوباره دیدم بغضم گرفت برش گردوندم دیدم نامه نوشته شده تعجب کردم......
ادامه دارد.....
خب خب دیگه واقعا خمارییییییییی
بشیم 735 دو پارت دیگه میزارم عشخاممم✨🥺😂
۷.۳k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.