پسری که در رنج و یتیمی بزرگ شد:
پسری که در رنج و یتیمی بزرگ شد:
پسری به نام جئون که دور از خانواده بزرگ شد، پسری که توسط فردی بنام کیم،پدر، مادرش، برادرش و کل خاندانش را از دست داد
پسری که تنها خاطره ای از خانواده اش داشت مرگشان بود
پسری که با خون انتقام بزرگ شد و برای آن زنده ماند
انتقام سخت بین جئون و کیم:
پسرک تا بزرگ سالی بسیار تلاش کرد تا توانست خطرناک ترین باند مافیایی کره را تنهای رشد بدهد تا انتقام را بر کیم سخت تر کند
لحظه ای که کیم چاره ای جز این نداشت:
جئون قصدش این نبود که مانند کیم در یک دقیقه کل خاندانش رو از روی زمین محو کند میخواست کیم زره زره رنج بکشید
بنابرین پاره تن کیم عزیزترین با ارزشترین دارایی کیم را ازش گرفت اونم کسی نبود جز تنها دخترش
پسرک قصه ای ما تنها دختر رئیس مافیایی کره را دزدید و اون را پیش خودش زندانی کرد، نه برای عشق بلکه برای انتقام سخت از کیم
لحظه ای که دخترک اجز بود:
دخترک قصه ای ما دختری بود که پیش رئیس خطرناک مافیایی کره جنوبی زندانی بود، پدر خودش مافیا بود ولی نه به خطرناکی جئون
پسرک دخترک قصه ای ما به اندازه عمق اقیانوس ها حتی بیشتر از هم دیگر متنفر بودن اینقدر که وقتی بهم نگاه میکردن میخواستن هم دیگر را بکشند ولی هنوز برای کُشت کُشتار زود بود
زمان بسیاری گذشت اینقدر که تنفر دختر به عشق تبدیل شد، تنفری که به اندازه ای عمق اقیانوس بود به عشقی بزرگتر از آن تبدیل شد، دخترک عاشق فرد اشتباهی شده بود عشقی که نشدنی بود عشقی که باید ازبین میرفت ولی روز به روز بیشتر میشد ولی این عشق فقط برای دختر بود
پسرک هیچ حسی جز تنفر به دختر نداشت اینجا فقط دخترک عاشق بود
میدانست که پسر مرگ او را میخواهد بنابرین این عشق اشتباه را در قلب کوچک خودش جا داد و پنهانش کرد و اون عشق زیاد رو به صورت تنفر نمایش میداد
جنگیدن برای عشق یا دشمن:
دخترک قصه ای ما بسیار اجز بود اجزتر از هر موقعه ای؛بین دوراهی مانده بود
دختر عاشق جئون بود ولی به پسرک دشمنی را نشان میداد
دخترک بین عشق ، دشمنی مانده بود
مانده بود کدام رو انتخاب کند
عشقی که یکطرفه است یا دشمنی که دوطرفست
بسیاری در این موقعیت عشق را انتخاب میکردن ولی دخترک دشمنی را انتخاب کرد
شاید بگوید چرا دشمنی؟چرا عشق نه؟
ولی این جوابیست که فقط پیش آن دختر بود
نویسنده:
اگه فیک قشنگی هست و خوشتون آمد بگید تا فیکش رو بزارم:)
پسری به نام جئون که دور از خانواده بزرگ شد، پسری که توسط فردی بنام کیم،پدر، مادرش، برادرش و کل خاندانش را از دست داد
پسری که تنها خاطره ای از خانواده اش داشت مرگشان بود
پسری که با خون انتقام بزرگ شد و برای آن زنده ماند
انتقام سخت بین جئون و کیم:
پسرک تا بزرگ سالی بسیار تلاش کرد تا توانست خطرناک ترین باند مافیایی کره را تنهای رشد بدهد تا انتقام را بر کیم سخت تر کند
لحظه ای که کیم چاره ای جز این نداشت:
جئون قصدش این نبود که مانند کیم در یک دقیقه کل خاندانش رو از روی زمین محو کند میخواست کیم زره زره رنج بکشید
بنابرین پاره تن کیم عزیزترین با ارزشترین دارایی کیم را ازش گرفت اونم کسی نبود جز تنها دخترش
پسرک قصه ای ما تنها دختر رئیس مافیایی کره را دزدید و اون را پیش خودش زندانی کرد، نه برای عشق بلکه برای انتقام سخت از کیم
لحظه ای که دخترک اجز بود:
دخترک قصه ای ما دختری بود که پیش رئیس خطرناک مافیایی کره جنوبی زندانی بود، پدر خودش مافیا بود ولی نه به خطرناکی جئون
پسرک دخترک قصه ای ما به اندازه عمق اقیانوس ها حتی بیشتر از هم دیگر متنفر بودن اینقدر که وقتی بهم نگاه میکردن میخواستن هم دیگر را بکشند ولی هنوز برای کُشت کُشتار زود بود
زمان بسیاری گذشت اینقدر که تنفر دختر به عشق تبدیل شد، تنفری که به اندازه ای عمق اقیانوس بود به عشقی بزرگتر از آن تبدیل شد، دخترک عاشق فرد اشتباهی شده بود عشقی که نشدنی بود عشقی که باید ازبین میرفت ولی روز به روز بیشتر میشد ولی این عشق فقط برای دختر بود
پسرک هیچ حسی جز تنفر به دختر نداشت اینجا فقط دخترک عاشق بود
میدانست که پسر مرگ او را میخواهد بنابرین این عشق اشتباه را در قلب کوچک خودش جا داد و پنهانش کرد و اون عشق زیاد رو به صورت تنفر نمایش میداد
جنگیدن برای عشق یا دشمن:
دخترک قصه ای ما بسیار اجز بود اجزتر از هر موقعه ای؛بین دوراهی مانده بود
دختر عاشق جئون بود ولی به پسرک دشمنی را نشان میداد
دخترک بین عشق ، دشمنی مانده بود
مانده بود کدام رو انتخاب کند
عشقی که یکطرفه است یا دشمنی که دوطرفست
بسیاری در این موقعیت عشق را انتخاب میکردن ولی دخترک دشمنی را انتخاب کرد
شاید بگوید چرا دشمنی؟چرا عشق نه؟
ولی این جوابیست که فقط پیش آن دختر بود
نویسنده:
اگه فیک قشنگی هست و خوشتون آمد بگید تا فیکش رو بزارم:)
۱۰.۶k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.