فراتر از عشق
فراتر از عشق ❤
پارت اول♡
از زبان ا/ت
با تهیونگ دوس بودم یه چند وقتی میشد خیلی دوسش داشتم و دلم نمیخواست هیچ وقت از دستش بدم
(الان ا/ت خونه دوستش هه نا هست)
هه نا اومد تو و وقتی دید دارم عکس های تهیونگ رو نگاه میکنم گفت: تو چرا فقط باهاش قرار میزاری؟
متعجب نگاهش کردم
گفت: ما انسانیم گناه میکنیم فرشته نیستیم که انقد پاک باشیم.
تازه منظورش رو فهمیدم یدونه زدم تو سرش که گفت: دیگه دیره به مامانت گفتم امشبو خونه ما میخوابی ولی اجازه نداری زنگ بزن به تهیونگ ازش اجازه بگیر امشبو اونجا بخواب😉
زنگ زدم به تهیونگ که مشتاقانه گفت بیا
نیم ساعت بعد رسیدم دم خونش از حیاط بزرگش رد شدم و رسیدم به خونه
اصلا صحنه ای که میدیدم رو باور نمیکردم....
پایان پارت اول اگه خوشتون اومد خواهشا لایک کنید❤
پارت اول♡
از زبان ا/ت
با تهیونگ دوس بودم یه چند وقتی میشد خیلی دوسش داشتم و دلم نمیخواست هیچ وقت از دستش بدم
(الان ا/ت خونه دوستش هه نا هست)
هه نا اومد تو و وقتی دید دارم عکس های تهیونگ رو نگاه میکنم گفت: تو چرا فقط باهاش قرار میزاری؟
متعجب نگاهش کردم
گفت: ما انسانیم گناه میکنیم فرشته نیستیم که انقد پاک باشیم.
تازه منظورش رو فهمیدم یدونه زدم تو سرش که گفت: دیگه دیره به مامانت گفتم امشبو خونه ما میخوابی ولی اجازه نداری زنگ بزن به تهیونگ ازش اجازه بگیر امشبو اونجا بخواب😉
زنگ زدم به تهیونگ که مشتاقانه گفت بیا
نیم ساعت بعد رسیدم دم خونش از حیاط بزرگش رد شدم و رسیدم به خونه
اصلا صحنه ای که میدیدم رو باور نمیکردم....
پایان پارت اول اگه خوشتون اومد خواهشا لایک کنید❤
۳.۵k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.