دو پارتی کوک *پارت ۲
*ویو کوک
آخرین پرونده رو هم چک کردم و گذاشتم رو پرونده های دیگه ... امروز کارم زود تر تموم شده بود پس تصمیم گرفتم یه دست گل رز آبی برای ا.ت بگیرم و برگردم خونه ... اون عاشق رز آبی بود ...
از پشت میز پاشدم و به سمت در خروجی رفتم ....
بعد از گرفتن رز آبی به سمت خونه حرکت کردم ... وقتی رسیدم ماشینو تو پارکینگ پارک کردم و رفتم سمت طبقه مورد نظر ...
تو آینه در خروجی خونه به خودم یه نگاهی انداختم .
. پیراهن مشکی مردونه ای که پوشیده بودم و چندتا دکمه بالاش رو باز گزاشته بودم که بدنم و اسم <جئون ا.ت> که رو سینم تتو زده بودم معلوم میشد ...
زنگ در رو زدم .. چند لحظه صبر کردم اما با باز نشدن در نگران شدم ... چند بار دیگه در رو زدم اما نه که نه
یادم افتاد یه کلید یدک داشتم ... در خونه رو باز کردم و رفتم داخل ...
-ا.تتتتت .... زندگیممممم .... بیبی ... من اومدمااا *داد و نگرانی
داخل آشپزخونه رفتم که متوجه هق هق های ضعیفی که صداش از اتاق میومد شدم .... صدای ا.ت بود ...
بدو بدو از پله ها رفتم بالا و در رو با شتاب باز کردم .
.. با ا.تی که رو زمین نشسته بود و تو خودش جمع شده بود و اشک میریخت ... خون تو رگام منجمد شدن ...
سریع خودمو بهش رسوندم و تو بغلم گرفتمش ...
+کوکی *ضعیف
-ا.تم .... چی شده قربونت برم ؟ .. کی اشک فرشته ی منو در آورده؟ هوم ؟
+کوک ... میدونی چیشد ... کلویی ... اون منو ول کرد ... رفت با لینا دوست شد ... منو ترک کرد کوک *گریه
چی؟ ... اون ... اون لینا ی عوضی ... میدونم چی تو سرشه
میخواد از ا.ت انتقام بگیره اما ... کور خونده ...
+کوکی *گریه
-جونم ؟ ..*در حالی که جلوت رو زمین زانو زده
+کلویی منو ول کرد ... تو که منو ول نمیکنی؟ *ترس و گریه
با شصتم اشکاش و پاک کردم و موهاشو کنار زدم
-ا.ت ... این چه سوالیه هوم ؟ معلومه که من تورو ول نمیکنم ... تو زندگیه منی ... تو فرشته منی ... تو همه کسمی ... آدم مگه میتونم دلیل نفس کشیدنش رو ترک کنه ؟ ... تو تنها نیستی خب ؟ من اینجام .. پیشتم ... هیچوقت هم قرار نیست ولت کنم باشه ؟
راستی ... *رز آبی رو گرفت جلوی ا.ت
-اینا هم برای ملکه ی من *خنده
+اینا مال منه؟ *ذوق و در حال بالا کشیدن دماغش
-معلومه *خنده
+وایی کوکککک خیلی ممنونمممم *ذوق و دستش رو دور گردن کوک حلقه کرد و پرید بغلش
+خاهش میکنم خانوم من *دستاشو دور کمرت حلقه میکنه و بیشتر به خودش میچسبونه و سرشو توی گودی گردنت قایم میکنه
<پایاننننن>
آخرین پرونده رو هم چک کردم و گذاشتم رو پرونده های دیگه ... امروز کارم زود تر تموم شده بود پس تصمیم گرفتم یه دست گل رز آبی برای ا.ت بگیرم و برگردم خونه ... اون عاشق رز آبی بود ...
از پشت میز پاشدم و به سمت در خروجی رفتم ....
بعد از گرفتن رز آبی به سمت خونه حرکت کردم ... وقتی رسیدم ماشینو تو پارکینگ پارک کردم و رفتم سمت طبقه مورد نظر ...
تو آینه در خروجی خونه به خودم یه نگاهی انداختم .
. پیراهن مشکی مردونه ای که پوشیده بودم و چندتا دکمه بالاش رو باز گزاشته بودم که بدنم و اسم <جئون ا.ت> که رو سینم تتو زده بودم معلوم میشد ...
زنگ در رو زدم .. چند لحظه صبر کردم اما با باز نشدن در نگران شدم ... چند بار دیگه در رو زدم اما نه که نه
یادم افتاد یه کلید یدک داشتم ... در خونه رو باز کردم و رفتم داخل ...
-ا.تتتتت .... زندگیممممم .... بیبی ... من اومدمااا *داد و نگرانی
داخل آشپزخونه رفتم که متوجه هق هق های ضعیفی که صداش از اتاق میومد شدم .... صدای ا.ت بود ...
بدو بدو از پله ها رفتم بالا و در رو با شتاب باز کردم .
.. با ا.تی که رو زمین نشسته بود و تو خودش جمع شده بود و اشک میریخت ... خون تو رگام منجمد شدن ...
سریع خودمو بهش رسوندم و تو بغلم گرفتمش ...
+کوکی *ضعیف
-ا.تم .... چی شده قربونت برم ؟ .. کی اشک فرشته ی منو در آورده؟ هوم ؟
+کوک ... میدونی چیشد ... کلویی ... اون منو ول کرد ... رفت با لینا دوست شد ... منو ترک کرد کوک *گریه
چی؟ ... اون ... اون لینا ی عوضی ... میدونم چی تو سرشه
میخواد از ا.ت انتقام بگیره اما ... کور خونده ...
+کوکی *گریه
-جونم ؟ ..*در حالی که جلوت رو زمین زانو زده
+کلویی منو ول کرد ... تو که منو ول نمیکنی؟ *ترس و گریه
با شصتم اشکاش و پاک کردم و موهاشو کنار زدم
-ا.ت ... این چه سوالیه هوم ؟ معلومه که من تورو ول نمیکنم ... تو زندگیه منی ... تو فرشته منی ... تو همه کسمی ... آدم مگه میتونم دلیل نفس کشیدنش رو ترک کنه ؟ ... تو تنها نیستی خب ؟ من اینجام .. پیشتم ... هیچوقت هم قرار نیست ولت کنم باشه ؟
راستی ... *رز آبی رو گرفت جلوی ا.ت
-اینا هم برای ملکه ی من *خنده
+اینا مال منه؟ *ذوق و در حال بالا کشیدن دماغش
-معلومه *خنده
+وایی کوکککک خیلی ممنونمممم *ذوق و دستش رو دور گردن کوک حلقه کرد و پرید بغلش
+خاهش میکنم خانوم من *دستاشو دور کمرت حلقه میکنه و بیشتر به خودش میچسبونه و سرشو توی گودی گردنت قایم میکنه
<پایاننننن>
۵.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.