scenario
scenario
BTS.....♡:)
☆وقتی دارین آشپزی میکنین و چاقو از دستت میوفته و میوفته رو پات و ناخونای پات زخم میشن☆
نامجون: یه زن گرفتم از خودم دست و پا چلفتی تر چرا مواظب خودت نیستی؟
جین: اصلا نخواستم آشپزی کنی برو بشین رو مبل تا انگشت پات رو پانسمان کنم
یونگی: چرا به اموال من آسیب میزنی اگه چیزیت میشد چی هااا؟
جیهوپ: سانشاینم خوبی چیزیت که نشد پات درد میکنه میخوای.....
ات: هوپی یکم نفس بگیر بعد حرف بزن!
جیهوپ: ببخشید...بزار تا جعبهی کمک های اولیه رو بیارم پات رو پانسمان کنم
جیمین: موچی من چیشد؟ بمیرم من وایسا تا پات رو پانسمان کنم "خدا نکنه ت بمیری😭"
تهیونگ: "مثل شوگا"
جونگکوک: بیبی چیزیت که نشد؟ یه لحظه صبر کن الان میام
"انگشت پات رو پانسمان میکنه و بعدش نمیزاره کار کنی و واست شیرموز میاره"
----------------------------------------------------------------------------------------
♡وقتی دارین بازی میکنین و بچتون میگه ددی یعنی چی؟!♡
نامجون: "بحثو عوض میکنه"
جین: لازم نکرده تو بدونی بچه جون....حالا بریم ادامهی بازی
شوگا: خوب ددی به کسی میگن که......
ات: یونگیییی
شوگا: خوب......مامانت نمیزاره بگم
جیهوپ: عزیزم بزرگ که شدی میفهمی به کی میگن ددی
جیمین: ددی؟
ات: "چپ چپ نگاه میکنه"
جیمین: من از کجا بدونم از مامانت بپرس
ات: 😑😑
تهیونگ: خوب....اگه دوست دختر داشته باشی دوست دخترت بهت میگه ددی
بچتون: چرا؟
تهیونگ: به دلایل نا معلوم "😐"
جونگکوک: خوب....چیزه....ددی یعنی بابایی دیگه dad به انگلیسی میشه بابا ددی یعنی بابایی
بچتون: پس بابا من دیگه بت میگم ددی
کوک: نههههه
بچتون: چلا؟
کوک: چون مامانت ناراحت میشه هم بگو بابا
بچتون: باشه
BTS.....♡:)
☆وقتی دارین آشپزی میکنین و چاقو از دستت میوفته و میوفته رو پات و ناخونای پات زخم میشن☆
نامجون: یه زن گرفتم از خودم دست و پا چلفتی تر چرا مواظب خودت نیستی؟
جین: اصلا نخواستم آشپزی کنی برو بشین رو مبل تا انگشت پات رو پانسمان کنم
یونگی: چرا به اموال من آسیب میزنی اگه چیزیت میشد چی هااا؟
جیهوپ: سانشاینم خوبی چیزیت که نشد پات درد میکنه میخوای.....
ات: هوپی یکم نفس بگیر بعد حرف بزن!
جیهوپ: ببخشید...بزار تا جعبهی کمک های اولیه رو بیارم پات رو پانسمان کنم
جیمین: موچی من چیشد؟ بمیرم من وایسا تا پات رو پانسمان کنم "خدا نکنه ت بمیری😭"
تهیونگ: "مثل شوگا"
جونگکوک: بیبی چیزیت که نشد؟ یه لحظه صبر کن الان میام
"انگشت پات رو پانسمان میکنه و بعدش نمیزاره کار کنی و واست شیرموز میاره"
----------------------------------------------------------------------------------------
♡وقتی دارین بازی میکنین و بچتون میگه ددی یعنی چی؟!♡
نامجون: "بحثو عوض میکنه"
جین: لازم نکرده تو بدونی بچه جون....حالا بریم ادامهی بازی
شوگا: خوب ددی به کسی میگن که......
ات: یونگیییی
شوگا: خوب......مامانت نمیزاره بگم
جیهوپ: عزیزم بزرگ که شدی میفهمی به کی میگن ددی
جیمین: ددی؟
ات: "چپ چپ نگاه میکنه"
جیمین: من از کجا بدونم از مامانت بپرس
ات: 😑😑
تهیونگ: خوب....اگه دوست دختر داشته باشی دوست دخترت بهت میگه ددی
بچتون: چرا؟
تهیونگ: به دلایل نا معلوم "😐"
جونگکوک: خوب....چیزه....ددی یعنی بابایی دیگه dad به انگلیسی میشه بابا ددی یعنی بابایی
بچتون: پس بابا من دیگه بت میگم ددی
کوک: نههههه
بچتون: چلا؟
کوک: چون مامانت ناراحت میشه هم بگو بابا
بچتون: باشه
۱۷.۰k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.