میدانم بانو
میدانم بانو
وقتی دلت میگیرد
جلوی آینه می ایستی،
کمی آرآیش
کمی عطر
و کمی نیشخند میزنی به خودت،
به دلتنگی هایی که برایشان نقاب میدوزی.
لباس رنگی ات را میپوشی
موهایت را میبندی
و چند دانه مروارید به بغض هایت می آویزی.
و در آخر
آنقدر زیبآ می شوی
که هیچکس شک نمی کند که تو
" خسته ترین " زن دنیایی ...
حمید مصدق
وقتی دلت میگیرد
جلوی آینه می ایستی،
کمی آرآیش
کمی عطر
و کمی نیشخند میزنی به خودت،
به دلتنگی هایی که برایشان نقاب میدوزی.
لباس رنگی ات را میپوشی
موهایت را میبندی
و چند دانه مروارید به بغض هایت می آویزی.
و در آخر
آنقدر زیبآ می شوی
که هیچکس شک نمی کند که تو
" خسته ترین " زن دنیایی ...
حمید مصدق
۲.۰k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.