✿✧ߊ ܦ̇ܢܚߊ ࡅ߭ܣـہ ࡅ࡙ــ ܢܚ݅ܢ̣ࡅ࡙ـے ܥ ܝ ܩߊ ܣـ✧✿

✿✧ߊ‌ܦ̇ܢܚߊ‌ࡅ߭ܣـہ ࡅ࡙ــ ܢܚ݅ܢ̣ࡅ࡙ـے ܥ‌‌ܝ‌ ܩߊ‌ܣـ✧✿



پارت : چهار


‌..


ا.ت اون پارکو واسه گربه میگیره*

+خیلی ممنون
#امیدوارم به خوبی استفاده کنید .
......

+خوب پیشی کوچولو چیز یعنی جین کوشولو خوبه؟
_مئوووو
+خوشحالممم که خوشت اومدهههه
_مئووو
رسیدن به خونه*
+ غذا هم گرفتم  ، خرج هات خیلی گرون در اومداااا
باید برات واکسن هم بزنممم .

.....

ا.ت غذا رو میزاره جلو گربه و پاهاشو تو شکمش جمع میکنه*

پیشی من از جین خوشم میاد و خیلی تنهام درواقع کراشمه و یه بار دیدمش همیشه دارم حسرت میخورم که چرا ، واقا چرا اون لحظه سریع فرار کردم

همیشه یه نفرو میخواستم که باهاش حرف بزنم خانوادم تو سن نه سالگی فوت شدن و کار میکردم و تک فرزندم



_مئو(جین تو ذهنش : بدبخت)

+هیمممم

_میو
ا.ت غذا رو برمیداره و جینو تو بغل میگیره رو تخت میخوابه*

+شب بخیر پیشی
-مئوو

ا.ت خواب میره و گربه تبدیل به انسانی ژازاب یعنی.....



جین میشههههههه*


....




*خب منم تمو اومدم دوباره بگم این فیک مال من نیس و کانال روبیکاشو گذاشتم و به گفته خودش تو ویس فیکشو گذاشتم بعد نیاین بگین اصکیه و فلان بیزار *با تشکر