اسم رمان وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدز

اسم رمان وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدتت و مجبوری عروسش باشی و........
پارت:16

یونگی: کوک سریع ماشین رو اماده کن
جونگ کوک: باشه
(جیمین ویو)
یونگی کوک جنی رو بردن بیمارستان سریع رفتم دنبالش زنگ زدم به کوک
جیمین:کوک کدوم بیمارستان رفتید
یونگی: جیمین کوک نمی تونه جواب بده پشت فرمونه بیمارستان گردو
جیمین: اوکی 10 دقیقه دیگه اونجام
(15 دقیقه بعد)
رسیدم بیمارستان بعد از داخل شدن جلو یه پرستار رو گرفتم
جیمین: پارک جنی کدوم بخش
پرستار: اقا من خبری ندارم برای چی اومده
جیمین: بیهوش شد بود برا چکاپ اورده بودنش
پرستار: پس میتونید طبقه 3 پیداش کنید
بدون حرفی رفتم طبقه 3 رفتم سمت کوک
جیمین: کوک یونگی کجاست
جونگ کوک: رفت بیرون
جیمین: خب حالش چطور
جونگ کوک:دکتر هنوز بیرون نیومده بیا بشین
20 بعد دکتر اومد بیرون
دکتر: همراه پارک جنی
جیمین: من همسرشم
دکتر: هم خبر خوب هم خبر بد دارم
جیمین: چیه
دکتر: خب خبر خوب بهتون پدر شدن تون رو تبریک میگم خبر بد چون در دوره پریودی با خانومتون رابطه داشتید خانومتون هم یک بار میتونه باردار بشه
جیمین:چ.......چی
دکتر:خب یه نصیحت تا به دنیا اومدن بچه با همسر تون رابطه نداشته باشید چون به رحم اسیب دیده و ممکنه جنینن سقط بشه سعی کنید همسرتون رو خوش حال کنید 5 دقیقه دیگه به هوش میاد با اجازه
یعنی من دیگه نمیتونم بچه دار شم اشتباه از خودم بود
جونگ کوک: جیمین خوبی
جیمین: اره اره خوبم اشتباه از خودم بود
جونگ کوک: برو ببینش
جیمین: اوکی
رفتم داخل اتاق هنوز بی هوش بود
جیمین: جنی من خیلی متاسفم
نشستم رو صندلی کم کم چشماش رو باز کرد
جنی: م... من کجام

#he_so