تک پارتی
وقتی پروژه شو خراب میکنی و.. ☆
ویو ا.ت: حالم خوب نبود... توی بالکن نشسته بودم و به ماه نگاه میکردم..
آخه چطور تونست منو بزنه.. اشکام روی گونه هام سر می خوردن
[فلش بک]
حواسم نبود و دستم خورد قهوه ریخت روی پروژه ی هوپ...
خواستم تمیزش کنم اما بدتر گند زدم
یهو صدای در اومد و هوپی وارد شد..
جیهوپ: ا.ت.. پروژه ی من کو؟
ا.ت: چ.. چیزه.. اممم.. م.. م.. من.. د... دستم خوردش و... ق.. قهوه... چ.. چیز.. شد.. امم... ریخت روش..
جیهوپ: تو چه غلطی کردی؟؟(عربده)
ا.ت: سرم داد نزن (آروم و با بغض)
جیهوپ: میدونی چقد سرش زحمت کشیدم هااا؟؟(عربده)
ا.ت: معذرت میخوام هوپی.. حواسم نبود(آروم و با بغض)
جیهوپ: خفه شو هرزه..!!!
مامانم راست میگفت تو لیاقت منو نداری.. تو یه هرزه ای!!
میا ( دختر خاله و اکس جیهوپ) خیلی از تو یه هرزه بهتره..(عربده)
ا.ت: بسه دیگه من که معذرت خواهی کردم(بغض سگی و داد)
یهو جیهوپ یک سیلی محکم به ا.ت زد
ا.ت هم سریع به سمت اتاق رفت و درو قفل کرد...
[پایان فلش بک]
ویو ا.ت: قبلا دعوا کرده بودیم... اما ایندفعه فرق داشت.. اون به من گفت هرزه و بهم سیلی زد.. منو با میا که خودم دیدم همیشه باره و یه هرزه واقعیه مقایسه کرد... چشمام از شدت گریه پف کرده بود و قرمز شده بود
ویو جیهوپ:
حالم خوب نبود و خونه ی یونگی بودم
من شوهر خوبی نبودم.. چطور تونستم ا.تی خودمو بخاطر چهارتا کاغذ بزنم..
چطور تونستم اون قلب کوچیکشو بشکونم.. چطور تونستم..؟؟
تصمیم گرفتم از دلش در بیارم
به سمت یه مغازه گل فروشی حرکت کردم و گل مورد علاقه ی ا.ت رو خریدم
بعد از 30 مین به خونه رسیدم میدونستم ا.ت در اتاق رو قفل کرده پس از زیر در یه نامه براش گذاشتم:
ا.تی من... میشه لطفا فقط برای چند دقیقه درو باز کنی؟
لطفا...
ویو ا.ت:
دیدم یه کاغذ از زیر در اومد بیرون هه! حتما جیهوپه.. فک کرده بخشیدمش
نمیخواستم بازش کنم اما فوضولی ولم نمیکرد نامه رو باز کردم و خوندم. آقا میخواد بیاد تو اتاق با من کاری نداره!
درو باز کردم و بازم رفتم سمت بالکن و روی صندلی نشستم.
با صدای در متوجه شدم جیهوپ اومده تو بهش نگاه نکردم که اومد سمتم
زانو زد و سرشو روی پاهام گذاشت
جیهوپ: ا.ت..چاگیا.. میدونم کارم قابل بخشش نیست.. میدونم خیلی بدم..
معذرت میخوام که قلب کوچولو تو شکستم.. من کی باشم که میا رو به تو ترجیح بدم آخه؟ ا.ت خوشگلم.. ا.ت قشنگم..میشه یه سیلی محکم منو بزنی؟ حتما خیلی درد داشته نه؟ بشکنه این دستم که دست روی فرشته ام بلند کردم..(بغض شدیددد)
ا.ت:(یکم بغض کرده)
جیهوپ: منو ببخش ا.تی.. قول میدم دیگه تکرار نشه.. منو میبخشی؟؟
آخه من بجز تو کسی رو ندارم که... زندگیه من..(گریه)
ویو ا.ت: حالم خوب نبود... توی بالکن نشسته بودم و به ماه نگاه میکردم..
آخه چطور تونست منو بزنه.. اشکام روی گونه هام سر می خوردن
[فلش بک]
حواسم نبود و دستم خورد قهوه ریخت روی پروژه ی هوپ...
خواستم تمیزش کنم اما بدتر گند زدم
یهو صدای در اومد و هوپی وارد شد..
جیهوپ: ا.ت.. پروژه ی من کو؟
ا.ت: چ.. چیزه.. اممم.. م.. م.. من.. د... دستم خوردش و... ق.. قهوه... چ.. چیز.. شد.. امم... ریخت روش..
جیهوپ: تو چه غلطی کردی؟؟(عربده)
ا.ت: سرم داد نزن (آروم و با بغض)
جیهوپ: میدونی چقد سرش زحمت کشیدم هااا؟؟(عربده)
ا.ت: معذرت میخوام هوپی.. حواسم نبود(آروم و با بغض)
جیهوپ: خفه شو هرزه..!!!
مامانم راست میگفت تو لیاقت منو نداری.. تو یه هرزه ای!!
میا ( دختر خاله و اکس جیهوپ) خیلی از تو یه هرزه بهتره..(عربده)
ا.ت: بسه دیگه من که معذرت خواهی کردم(بغض سگی و داد)
یهو جیهوپ یک سیلی محکم به ا.ت زد
ا.ت هم سریع به سمت اتاق رفت و درو قفل کرد...
[پایان فلش بک]
ویو ا.ت: قبلا دعوا کرده بودیم... اما ایندفعه فرق داشت.. اون به من گفت هرزه و بهم سیلی زد.. منو با میا که خودم دیدم همیشه باره و یه هرزه واقعیه مقایسه کرد... چشمام از شدت گریه پف کرده بود و قرمز شده بود
ویو جیهوپ:
حالم خوب نبود و خونه ی یونگی بودم
من شوهر خوبی نبودم.. چطور تونستم ا.تی خودمو بخاطر چهارتا کاغذ بزنم..
چطور تونستم اون قلب کوچیکشو بشکونم.. چطور تونستم..؟؟
تصمیم گرفتم از دلش در بیارم
به سمت یه مغازه گل فروشی حرکت کردم و گل مورد علاقه ی ا.ت رو خریدم
بعد از 30 مین به خونه رسیدم میدونستم ا.ت در اتاق رو قفل کرده پس از زیر در یه نامه براش گذاشتم:
ا.تی من... میشه لطفا فقط برای چند دقیقه درو باز کنی؟
لطفا...
ویو ا.ت:
دیدم یه کاغذ از زیر در اومد بیرون هه! حتما جیهوپه.. فک کرده بخشیدمش
نمیخواستم بازش کنم اما فوضولی ولم نمیکرد نامه رو باز کردم و خوندم. آقا میخواد بیاد تو اتاق با من کاری نداره!
درو باز کردم و بازم رفتم سمت بالکن و روی صندلی نشستم.
با صدای در متوجه شدم جیهوپ اومده تو بهش نگاه نکردم که اومد سمتم
زانو زد و سرشو روی پاهام گذاشت
جیهوپ: ا.ت..چاگیا.. میدونم کارم قابل بخشش نیست.. میدونم خیلی بدم..
معذرت میخوام که قلب کوچولو تو شکستم.. من کی باشم که میا رو به تو ترجیح بدم آخه؟ ا.ت خوشگلم.. ا.ت قشنگم..میشه یه سیلی محکم منو بزنی؟ حتما خیلی درد داشته نه؟ بشکنه این دستم که دست روی فرشته ام بلند کردم..(بغض شدیددد)
ا.ت:(یکم بغض کرده)
جیهوپ: منو ببخش ا.تی.. قول میدم دیگه تکرار نشه.. منو میبخشی؟؟
آخه من بجز تو کسی رو ندارم که... زندگیه من..(گریه)
۷.۶k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.