سناریو (وقتی خون اشامه و از لبت خون میاد و... )
#سناریو
#استری_کیدز
چان )
سعی میکنه جلوی خودش رو بگیره اما موفق نمیشه و قدم قدم همینطور که خمار نگاهت میکنه بهت نزدیک میشه
(لینو )
زبونش رو روی دندوناش میکشه
_ فکر کنم.... یکم دسر بد نباشه.....مگه نه ؟(پوزخند )
(چانگبین)
نگاهش به لبات میوفته
_ هوممم.....تو نقشه ی دیوونه کردن منو داری...درسته ؟
(هیونجین)
خمار بهت خیره میشه و بعد آروم رد چشماشو روی لبات میاره
_ هوم...نظرت چیه کار های بدی بکنیم؟
(جیسونگ )
دستت رو میگیره و تورو روی تخت پرت میکنه و روت خیمه میزنن و وحشیانه لبات رو میبوسه و خون لبت رو میمکه
(فلیکس)
با دیدن خون روی لبات چشماش رنگ قرمز به خودش میگیره که میترسی و کمی به عقب میری
+ ف....فلیکس
پوزخندی میزنه و قدم قدم به سمتت میاد
(سونگمین)
فکت رو محکم میگیره و صورتت رو به صورت خودش نزدیک میکنه و همینطور که اجزای صورتت رو با خماری نگاهت میکرد لب میزنه :
_ میخوام اینقدر طعم خونت رو بچشم که....دیگه خونی برات نمونه
(جونگین)
دستت رو میگیره و تورو توی بغل خودش میندازه و با پوزخند نگاهت میکنه
_ فکر کنم خودت بدونی بیشتر از هر چیزی الان...چی میخوام
#استری_کیدز
چان )
سعی میکنه جلوی خودش رو بگیره اما موفق نمیشه و قدم قدم همینطور که خمار نگاهت میکنه بهت نزدیک میشه
(لینو )
زبونش رو روی دندوناش میکشه
_ فکر کنم.... یکم دسر بد نباشه.....مگه نه ؟(پوزخند )
(چانگبین)
نگاهش به لبات میوفته
_ هوممم.....تو نقشه ی دیوونه کردن منو داری...درسته ؟
(هیونجین)
خمار بهت خیره میشه و بعد آروم رد چشماشو روی لبات میاره
_ هوم...نظرت چیه کار های بدی بکنیم؟
(جیسونگ )
دستت رو میگیره و تورو روی تخت پرت میکنه و روت خیمه میزنن و وحشیانه لبات رو میبوسه و خون لبت رو میمکه
(فلیکس)
با دیدن خون روی لبات چشماش رنگ قرمز به خودش میگیره که میترسی و کمی به عقب میری
+ ف....فلیکس
پوزخندی میزنه و قدم قدم به سمتت میاد
(سونگمین)
فکت رو محکم میگیره و صورتت رو به صورت خودش نزدیک میکنه و همینطور که اجزای صورتت رو با خماری نگاهت میکرد لب میزنه :
_ میخوام اینقدر طعم خونت رو بچشم که....دیگه خونی برات نمونه
(جونگین)
دستت رو میگیره و تورو توی بغل خودش میندازه و با پوزخند نگاهت میکنه
_ فکر کنم خودت بدونی بیشتر از هر چیزی الان...چی میخوام
۲۵.۳k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.