وقتی عادت داری هرشب تو بغلشون بخوابی ولی این دفعه
یادش رفت و تو قهر کردی
نامی: ببخشید بیب..شب خیلی خسته بودم... وگرنه یادم نرفته بود..فقط حال نداشتم
جین: یاا مگه بچه ای که تو بغلم میخوابی
ا/ت: از نظر تو چرا! ( گریه و داد)
جین: یاا شوخی کردم..ببخشید بیبی( بغلش کردم و بوسیدمش )
جیهوپ: بیب معذرت میخوام خیلی خوابم میومد..اصلا سقف رو ندیدم( 😂)
شوگا: غرق خواب هستید*
*مکنه لاین همون شبه*
جیمین: یادم اومد بغلش کنم..آروم آروم دستمو بردم سمت کمرش و حلقه کردم*... بخاطر این قیافه گرفتی؟... (گردنشو بوسیدم)
ته: آهااااا میگم چرا عبوسی...عین نی نی ها مامانت رو میخوای ( بغلش کردم).. ببخشید داشتم به تو فک میکردم..به کلی یادم رفت
کوک: تا دید ناراحتی بغلت کرد*
نامی: ببخشید بیب..شب خیلی خسته بودم... وگرنه یادم نرفته بود..فقط حال نداشتم
جین: یاا مگه بچه ای که تو بغلم میخوابی
ا/ت: از نظر تو چرا! ( گریه و داد)
جین: یاا شوخی کردم..ببخشید بیبی( بغلش کردم و بوسیدمش )
جیهوپ: بیب معذرت میخوام خیلی خوابم میومد..اصلا سقف رو ندیدم( 😂)
شوگا: غرق خواب هستید*
*مکنه لاین همون شبه*
جیمین: یادم اومد بغلش کنم..آروم آروم دستمو بردم سمت کمرش و حلقه کردم*... بخاطر این قیافه گرفتی؟... (گردنشو بوسیدم)
ته: آهااااا میگم چرا عبوسی...عین نی نی ها مامانت رو میخوای ( بغلش کردم).. ببخشید داشتم به تو فک میکردم..به کلی یادم رفت
کوک: تا دید ناراحتی بغلت کرد*
۱۰.۱k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.