سناریو درخواستی
وقتی میفهمن پدرت تو رو کتک میزنه
نامجون:باید ی صحبتی با پدرت داشته باشم تا دیگ دست روت بلند نکنه چاگی*عصبی*
______
جین:هووفف*کلافه*دیگ حق نداری بری پیش پدرت
______
یونگی:مین ات انگار پدرت یادش رفته مال منی و من بدم میاد ب اموالم آسیب بزنن*عصبی*
______
جیهوپ:یعنی اینقدر برات بی ارزش بودم ک بهم نگفتییی هوم*عصبانیت جیهوپ*
______
جیمین:ب پدرت میفهمونم ک نباید روت دست بلند میکرد پارک ات
______
تهیونگ:الان باید بفهمم هوم؟؟اینقدر برات غریبم اتتت جواب بدههههه*داد*
______
جونگ کوک:*بدون هیچ حرفی میره بیرون و با لباس خونی برمیگرده*دیگ نمیتونه روت دست بلند کنه بیب نمیتونه*پوزخند دارک*
لایک و فالو یادت نره دارلینگ:)🦋
نامجون:باید ی صحبتی با پدرت داشته باشم تا دیگ دست روت بلند نکنه چاگی*عصبی*
______
جین:هووفف*کلافه*دیگ حق نداری بری پیش پدرت
______
یونگی:مین ات انگار پدرت یادش رفته مال منی و من بدم میاد ب اموالم آسیب بزنن*عصبی*
______
جیهوپ:یعنی اینقدر برات بی ارزش بودم ک بهم نگفتییی هوم*عصبانیت جیهوپ*
______
جیمین:ب پدرت میفهمونم ک نباید روت دست بلند میکرد پارک ات
______
تهیونگ:الان باید بفهمم هوم؟؟اینقدر برات غریبم اتتت جواب بدههههه*داد*
______
جونگ کوک:*بدون هیچ حرفی میره بیرون و با لباس خونی برمیگرده*دیگ نمیتونه روت دست بلند کنه بیب نمیتونه*پوزخند دارک*
لایک و فالو یادت نره دارلینگ:)🦋
۱۰.۱k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.