ارباب دوقطبی
ارباب دوقطبی
یه روز بد دیگه گذشت اسمم مت ا.ت ف.ت عاشق رنگای روشنم از پدرم خوشم نمیاد آخه بعد این که مامانم مرد کل زندگیشو تو قمار باخت و من دارم کار میکنم تا بدهیاشو بدم.....آخ دیوونه شدم دارم باخودم حرف میزنم تا خانم پارک نیومده باید سفارش مشتریارو بگیرم رفتم سمت میز شماره13 یه مرد خیلی کراش با دوتا از دوستاش اومده بودم
ا.ت:چی میل دارین آقویون
؟:یه چیز کیک و سه تا قهوه
؟:یه میلک شیک
؟:......
ا.ت:شما چیزی نمیخواین جناب
با نگاهی که بهم کرد خفه شدم سریع معذرت خواهی کردم و از اونجا دور شدم
ساعت 12:00شب
از کافه اومدم بیرون خیلی خوابمه امیدوارم بابا قمار نکرده باشه از دیروز تاحالا چیزی نخوردیم چون پول نداشتیم
رفتم سمت در کیلید انداختم و چرخوندم وارد خونه شدم همه جا بو دود سیگار میداد
رفتم طبقه بالا که بابام صدام زد برگشتم سمتش دیدم دونفر اسلحه گذاشتن رو سرش بغض کردم
ا.ت:شما کی هستین
همون مرده که تو کافه دیدمش اومد سمتم
؟: بابات تو قمار باخته یا پول میده یا جونش و یا دخترش(با نیشخند)نظرت چیه قبول میکنی یا نه......
تمام
ژانر : مافیایی/ارباب برده ای/اسمات/عاشقانه
یه روز بد دیگه گذشت اسمم مت ا.ت ف.ت عاشق رنگای روشنم از پدرم خوشم نمیاد آخه بعد این که مامانم مرد کل زندگیشو تو قمار باخت و من دارم کار میکنم تا بدهیاشو بدم.....آخ دیوونه شدم دارم باخودم حرف میزنم تا خانم پارک نیومده باید سفارش مشتریارو بگیرم رفتم سمت میز شماره13 یه مرد خیلی کراش با دوتا از دوستاش اومده بودم
ا.ت:چی میل دارین آقویون
؟:یه چیز کیک و سه تا قهوه
؟:یه میلک شیک
؟:......
ا.ت:شما چیزی نمیخواین جناب
با نگاهی که بهم کرد خفه شدم سریع معذرت خواهی کردم و از اونجا دور شدم
ساعت 12:00شب
از کافه اومدم بیرون خیلی خوابمه امیدوارم بابا قمار نکرده باشه از دیروز تاحالا چیزی نخوردیم چون پول نداشتیم
رفتم سمت در کیلید انداختم و چرخوندم وارد خونه شدم همه جا بو دود سیگار میداد
رفتم طبقه بالا که بابام صدام زد برگشتم سمتش دیدم دونفر اسلحه گذاشتن رو سرش بغض کردم
ا.ت:شما کی هستین
همون مرده که تو کافه دیدمش اومد سمتم
؟: بابات تو قمار باخته یا پول میده یا جونش و یا دخترش(با نیشخند)نظرت چیه قبول میکنی یا نه......
تمام
ژانر : مافیایی/ارباب برده ای/اسمات/عاشقانه
۳.۱k
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.