وقتی تورو به فرزند خوندگی گرفتن و سادیسم دارن و میزنتت
#سناریودرخواستی
وقتی تورو به فرزند خوندگی گرفتن و سادیسم دارن و میزنتت ...
نامجون : اوایل اخلاق نامجون با تو خیلی خوب بود و انگار پدر واقعی تو بود ، ولی از وقتی نامجون تیک های عصبی و سادیسم گرفت ،... هر اشتباهی توی خونه به وجود می اومد کار تو و بود و تورو کتک می زد ...
و تو رو به گریه می انداخت....
یونگی : یونگی بزرگترین مافیا شهر بود که یکی رو برای بردگی میخواست ، برای همین تورو به فرزند خوندگی .... قبول کرد ، ولی برای اینکه تو براش کار نمیکردی ... تورو شلاق میزد.... حتی با آنکه حسی بهت داشت ، ولی بازم ازت نمیگذشت و میزدت و تو پر از خون میشدی....
جین : جین از اول تورو برای وایب خوب به فرزند خوندگی گرفت ، یکی که هواشو داشته باشه ، ولی بعد از شروع شدن سادیسمش سر تو خالی میکرد حرصش رو .... ولی چون پدر خونده ت رو دوست داشتی (عاشقش بودی)
نمیتونستی چیزی بگی ...
ادامه پارت بعدی.....
وقتی تورو به فرزند خوندگی گرفتن و سادیسم دارن و میزنتت ...
نامجون : اوایل اخلاق نامجون با تو خیلی خوب بود و انگار پدر واقعی تو بود ، ولی از وقتی نامجون تیک های عصبی و سادیسم گرفت ،... هر اشتباهی توی خونه به وجود می اومد کار تو و بود و تورو کتک می زد ...
و تو رو به گریه می انداخت....
یونگی : یونگی بزرگترین مافیا شهر بود که یکی رو برای بردگی میخواست ، برای همین تورو به فرزند خوندگی .... قبول کرد ، ولی برای اینکه تو براش کار نمیکردی ... تورو شلاق میزد.... حتی با آنکه حسی بهت داشت ، ولی بازم ازت نمیگذشت و میزدت و تو پر از خون میشدی....
جین : جین از اول تورو برای وایب خوب به فرزند خوندگی گرفت ، یکی که هواشو داشته باشه ، ولی بعد از شروع شدن سادیسمش سر تو خالی میکرد حرصش رو .... ولی چون پدر خونده ت رو دوست داشتی (عاشقش بودی)
نمیتونستی چیزی بگی ...
ادامه پارت بعدی.....
۱۳.۴k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.