وقتی اعضا انقد میزنتت و سرزنشت میکنن...
#سناریودرخواستی
وقتی اعضا انقد میزنتت و سرزنشت میکنن..
(البته این کار رو انجام نمیدن و فیکه)
نامجون : نامجون چند وقت بود افسرده بود و یه روز ویسکی میخوره مست. میکنه
نصفه شب میاد خونه ... تو توی خونه منتظرش مونده بودی و نخوابیده بودی ... نامجون وقتی اومد بغض توی گلوش گیر کرده بود (از فشار زندگی) و توی مستی تورو میزد و و بخاطر هیت هایی که بخاطر قرار با تو میگرفت سرزنشت میکرد....:) و تو بعد اون اتفاق هرگز خودت رو نمیبخشیدی....
یونگی : بخاطر اینکه باهاش سرد تر میشدی هر شب کتکت می زد تا عشقت زوری باشه ....
یونگی آدم سابق نبود
میگفت : برای این که کتکت نزنم باید دوسم داشته باشی .... و سرزنشت میکرد ... و تو نمیتونستی بعد اون کاراش دوسش داشته باشی....
جین : بخاطر این که روی جین فشار کاری و خانواده و هیت هایی که میگرفت اذیت بود ... حرصشو سر تو خالی کرد ، و اول چند تا سیلی زد بهت که افتادی زمین و بعد خنده های هیستریک میرفت .. تو هم گریه میکردی ولی میزاشتی تورو بزنه و حداقل یکم از فشارش خالی بشه :))))
جیمین : جیمین به تازگی دوست صمیمی ش رو از دست داده بود ... (تو با ماشین تصادفی بهش زده بودی) جیمین از سرکار برگشت و مثل همیشه بی روح بود و رنگ پریده و بعد بغض گلو ش ترکید ...
که چرا تو دوستش رو زیر گرفتی ، و تورو میزد و سرزنش میکرد
تهیونگ: تهیونک مافیا بود و تو داشتی اون رو اذیت می کردی یه روز فرار میکردی و یه روز تهیونگ رو فحش میدادی.... تهیونگ جونش به لبش رسیده بود ولی همچنان مخفیانه توی دلش تو رو دوست داشت ، ولی دیگه صبرش تموم شد و با شلاق بهت ضربه میزد و تو با هر ضربه شلاق اشک میریختی ولی اون توی دلش خیلی برات ناراحت بود ....
جونگکوک: جونگکوک هم مست کرد و اومد خونه و تو اون رو باز خواست کردی و اون گفت من دیگه دوست ندارم... و تو زدی زیر گریه ... و جونگکوک عصبی شد و سرزنشت کرد که تو لیاقت نداری و آروم آروم بهت مشت میزد ...
جیهوپ: مثل جین (کمبود ایده ادمین)😂😐💔
وقتی اعضا انقد میزنتت و سرزنشت میکنن..
(البته این کار رو انجام نمیدن و فیکه)
نامجون : نامجون چند وقت بود افسرده بود و یه روز ویسکی میخوره مست. میکنه
نصفه شب میاد خونه ... تو توی خونه منتظرش مونده بودی و نخوابیده بودی ... نامجون وقتی اومد بغض توی گلوش گیر کرده بود (از فشار زندگی) و توی مستی تورو میزد و و بخاطر هیت هایی که بخاطر قرار با تو میگرفت سرزنشت میکرد....:) و تو بعد اون اتفاق هرگز خودت رو نمیبخشیدی....
یونگی : بخاطر اینکه باهاش سرد تر میشدی هر شب کتکت می زد تا عشقت زوری باشه ....
یونگی آدم سابق نبود
میگفت : برای این که کتکت نزنم باید دوسم داشته باشی .... و سرزنشت میکرد ... و تو نمیتونستی بعد اون کاراش دوسش داشته باشی....
جین : بخاطر این که روی جین فشار کاری و خانواده و هیت هایی که میگرفت اذیت بود ... حرصشو سر تو خالی کرد ، و اول چند تا سیلی زد بهت که افتادی زمین و بعد خنده های هیستریک میرفت .. تو هم گریه میکردی ولی میزاشتی تورو بزنه و حداقل یکم از فشارش خالی بشه :))))
جیمین : جیمین به تازگی دوست صمیمی ش رو از دست داده بود ... (تو با ماشین تصادفی بهش زده بودی) جیمین از سرکار برگشت و مثل همیشه بی روح بود و رنگ پریده و بعد بغض گلو ش ترکید ...
که چرا تو دوستش رو زیر گرفتی ، و تورو میزد و سرزنش میکرد
تهیونگ: تهیونک مافیا بود و تو داشتی اون رو اذیت می کردی یه روز فرار میکردی و یه روز تهیونگ رو فحش میدادی.... تهیونگ جونش به لبش رسیده بود ولی همچنان مخفیانه توی دلش تو رو دوست داشت ، ولی دیگه صبرش تموم شد و با شلاق بهت ضربه میزد و تو با هر ضربه شلاق اشک میریختی ولی اون توی دلش خیلی برات ناراحت بود ....
جونگکوک: جونگکوک هم مست کرد و اومد خونه و تو اون رو باز خواست کردی و اون گفت من دیگه دوست ندارم... و تو زدی زیر گریه ... و جونگکوک عصبی شد و سرزنشت کرد که تو لیاقت نداری و آروم آروم بهت مشت میزد ...
جیهوپ: مثل جین (کمبود ایده ادمین)😂😐💔
۱۳.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.