سناریو
#سناریو
«درخواستی»
وقتی تولدشونه
جیهوپ:
ا.ت: به چند وقتیه که داره به رقص رو بهت میده ولی خب تو همیشه به جاییش رو اشتباه میری و هوپت رو هوپ لِس میکنی « چی گفتم 😂 »
تصمیم میگیری برای تولدش تمام تلاشتو بکنی که درست انجامش بدی
بعد از روز ها تمرین مخفیانه
بلاخره صداش میکنی
ا.ت: جیهوپپپپپپپ
جیهوپ:بلهههههه
ا.ت: بیا یه دقیقه کارت دارمممممممممم
جیهوپ: جونم بگو اومدم
ا.ت: اون رقصه بود که با هم تمرین میکردیم
جیهوپ: خببب؟؟؟؟
ا.ت: بیا به بار دیگه انجامش بدیم
جیهوپ: اوففففف باشه
بعد از رقص:
جیهوپ:«میاد بغ.لت میکنه» آفریننننن
ا.ت: هورااااااا .... این بخشی از سوپرایز تولدت بود
بقیش هم کیکه که بیا بریم بخوریم
جیهوپ: مرسییییییییییییییی 🥹..... ولی خب اون جاش بود....
ا.ت: یااااا بسه دیگه کم تر ایراد بگیر
جیهوپ:باشه باشه «خنده»
یونگی:
ا.ت: خب من همیشه اذیتش میکنم
البته حق هم دارم خیلی می خوابه خبببب
ولی امروز به مناسبت تولدش تصمیم گرفتم باهاش کاری نداشته باشم و بزارم بخوابه
البته این به ابن معناست که منم باید بخوابم
چون اگر تخت تکون بخوره بیدار میشه
ساعت ۲ ظهر:
یونگی: اووممم.... چی شده تو منو بیدار نکردی ؟؟
ا.ت: خب تولده پیشیمه دیگه
یونگی: کاش هر روز تولدم بودم
ا.ت: یاااا.... خب اگر هر روز تا این وقت ظهر بخوابی باید توی خیابون بخوابیم که
یونگی: «خنده لثه ایی» چون شما بتونی هر روز بری خرید من میرم کار میکنم چشم
ا.ت: یاااا واقعاً کههههه
«درخواستی»
وقتی تولدشونه
جیهوپ:
ا.ت: به چند وقتیه که داره به رقص رو بهت میده ولی خب تو همیشه به جاییش رو اشتباه میری و هوپت رو هوپ لِس میکنی « چی گفتم 😂 »
تصمیم میگیری برای تولدش تمام تلاشتو بکنی که درست انجامش بدی
بعد از روز ها تمرین مخفیانه
بلاخره صداش میکنی
ا.ت: جیهوپپپپپپپ
جیهوپ:بلهههههه
ا.ت: بیا یه دقیقه کارت دارمممممممممم
جیهوپ: جونم بگو اومدم
ا.ت: اون رقصه بود که با هم تمرین میکردیم
جیهوپ: خببب؟؟؟؟
ا.ت: بیا به بار دیگه انجامش بدیم
جیهوپ: اوففففف باشه
بعد از رقص:
جیهوپ:«میاد بغ.لت میکنه» آفریننننن
ا.ت: هورااااااا .... این بخشی از سوپرایز تولدت بود
بقیش هم کیکه که بیا بریم بخوریم
جیهوپ: مرسییییییییییییییی 🥹..... ولی خب اون جاش بود....
ا.ت: یااااا بسه دیگه کم تر ایراد بگیر
جیهوپ:باشه باشه «خنده»
یونگی:
ا.ت: خب من همیشه اذیتش میکنم
البته حق هم دارم خیلی می خوابه خبببب
ولی امروز به مناسبت تولدش تصمیم گرفتم باهاش کاری نداشته باشم و بزارم بخوابه
البته این به ابن معناست که منم باید بخوابم
چون اگر تخت تکون بخوره بیدار میشه
ساعت ۲ ظهر:
یونگی: اووممم.... چی شده تو منو بیدار نکردی ؟؟
ا.ت: خب تولده پیشیمه دیگه
یونگی: کاش هر روز تولدم بودم
ا.ت: یاااا.... خب اگر هر روز تا این وقت ظهر بخوابی باید توی خیابون بخوابیم که
یونگی: «خنده لثه ایی» چون شما بتونی هر روز بری خرید من میرم کار میکنم چشم
ا.ت: یاااا واقعاً کههههه
۹.۰k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.