PT2 چقدر ماه زیباست ، این طور نیست ؟

ته ویو :
اون دختر شبیه ماه بود و داشت همه جا رو روشن میکرد سرش را بلند کرد و چشماشو دیدم چشمای صاف صاف دوست نداشتم چشماش از روم برداشته بشن خدای من ... فاک ... دارم چیکار میکنم سریع چشمامو بستم ...
ا/ت ویو :
اون پسر جذاب را دیدم یا خدای جذابیت چرا یعنی چطوری میتونه همزمان انقدر هم هات باشه هم کیوت ولی خیلی سرد خیلی سرد و اوممممم خدایا شت دارم چیکار میکنم چرا این طوری فکر میکنم هی دختر تو فقط 17 سالته اما نمیتونستم چشمامو از روش بردارم خدایا خودت یکاری بکن که دیدم سریع چشماشو بست و منم سریع چشمامو از روش برداشتم و به رو به روم نگاه کردم ولی چرا چشماشو بست ؟ یعنی اونم تحت تاثیر من قرار گرفت من که خوشگل مشگل هم نیستم هستم ؟ کنار هم نشستیم و تو همین افکار بودم که معلم وارد کلاس شد ...