فیک گمراهی P1
بیوگرافی
اسم:یانگ نیوا
جنسیت:دختر
سن:۲۰
ملیت:کره ای استرالیایی
قد:۱۷۰
علامت:_
اسم : لی فیلیکس
جنسیت:پسر
سن:۲۰
ملیت:استرالیایی
قد:۱۷۱
علامت:+
علامت ها :
مامان دختره@
رزی:•
هیونجین:#
صبح از خواب بیدار شدم حالم خوب بود چون چیزی یادم نبود کارا مو کردم رفتم پایین صبحانه خوردم دوباره رفتم تو اتاقم یک دست لباس شیک پوشیدم باز آمدم پایین داشتم می رفتم سمت در که مامانم گفت: نیوا جایی میری؟
_اره دیگه میرم پیش فیلیکس…
یادم آمد فیلیکس امروز صبح یعنی همین الان تو پرواز به کره است لبخند رو لبام محو شد
_نه شوخی کردم می رم یک دوری می زنم میام
@باشه مراقب باش
_باشه خداحافظ
از خونه آمدم بیرون حالم افتضاح گرفته شد زنگ زدم به رزی جواب نداد بیخیال شدم بعد نیم ساعت ول گشتن تو خیابونا برگشتم خونه
@امدی؟
_هان؟اره…چطور مگه؟
@هیچی مهمون داری
_چی؟کی؟
•من!
_رزی؟! تو …….تو چرا گوشیتو جواب ندادی(یکم عصبانی)
@من تنهاتون میزارم
•ممنون …ام..چیزه من..من
_تو چی ؟بگو رزی!
•من شارژ نداشتم
_خب..باشه(عصبی)باید جواب می دادی
•نیوا من متاسفم! ببخشید باشه؟
_(خنده)وای دیگه نمی تونم خیلی خوب بود وای خدا …اصلا اشکال نداره رزی جونم
•ایسگا گرفتی؟
_اره!:)
تا اتاق نیوا که طبقه بالا رود رزی دنبال نیوا دوید بعدم رفتن اتاق نیوا
•از خاله شنیدم امروز صبح حالت خیلی خوب نبوده
_اره یعنی اول خوب بودم ولی بعدش…
•به خاطر فیلیکسه مگه نه؟
_آره
کلی حرف زدن رزی نیوا رو دل داری داد رفتن طبقه پایین که دیدن مامان نیوا بد جور عصبانی با تلفن حرف میزنه
@(با داد)یعنی چی؟ مگه شما عقل ندارین؟ مگه شرکت رئیس نداره؟ من مردم مگه؟یک کار بهتون سپردم یعنی خودم باید بیام فرانسه تا برشکست نکردین منو؟ تا پس فردا میام فقط بیشتر از این گند کاری نکنین!(گوشیو قطع کرد)
_مامان خوبی؟
•خاله آب می خواست براتون بیارم؟
@ من خوبم فقط باید یه خبر بد بدم
نیوا و رزی با هم:چی؟
@باید یه مدت برم فرانسه
_چی؟..چرا؟
@پرسنل شرکت یکم قرض بالا آوردن سهام دارا هم عصبانین میگن اگر نرم شکایت میکنن
_اخه…
@بعد پدرت فقط من رئیس اون شرکتم
_باشه … حالا کی میری؟
@با اولین پرواز فکر کنم برای فردا ساعت ۶صبح باشه
_ به این زودی؟
@مجبورم…رزی لطفا مراقب نیوا باش
•چشم
@پس من میرم وسایلمو جمع کنم
_باشه
مامان نیوا وسایلشو جمع کرد زنگ زد ببینه اولین پرواز چه زمانیه
@سلام
زنه:سلام
@ببخشید اولین پرواز به فرانسه چه زمانیه؟
زنه:امشب ساعت ۷عصر که برگشتشم سه هفته دیگه میشه
@پس یکی برام رزرو کنین تا ربع ساعت دیگه اونجام
زنه:چشم خدانگهدار
@خدانگهدار
_چی شد؟
@یک ساعت دیگه پرواز دارم
_پس…
@اره باید برم
همو بغل کردن و خداحافظی کردن و مامان نیوا رفت فرودگاه و ساعت هفت با اولین پرواز به فرانسه رفت
اگر خوشتون آمد پارت بعدم می خوام بزارم خواستین بخونین
مرسی
اسم:یانگ نیوا
جنسیت:دختر
سن:۲۰
ملیت:کره ای استرالیایی
قد:۱۷۰
علامت:_
اسم : لی فیلیکس
جنسیت:پسر
سن:۲۰
ملیت:استرالیایی
قد:۱۷۱
علامت:+
علامت ها :
مامان دختره@
رزی:•
هیونجین:#
صبح از خواب بیدار شدم حالم خوب بود چون چیزی یادم نبود کارا مو کردم رفتم پایین صبحانه خوردم دوباره رفتم تو اتاقم یک دست لباس شیک پوشیدم باز آمدم پایین داشتم می رفتم سمت در که مامانم گفت: نیوا جایی میری؟
_اره دیگه میرم پیش فیلیکس…
یادم آمد فیلیکس امروز صبح یعنی همین الان تو پرواز به کره است لبخند رو لبام محو شد
_نه شوخی کردم می رم یک دوری می زنم میام
@باشه مراقب باش
_باشه خداحافظ
از خونه آمدم بیرون حالم افتضاح گرفته شد زنگ زدم به رزی جواب نداد بیخیال شدم بعد نیم ساعت ول گشتن تو خیابونا برگشتم خونه
@امدی؟
_هان؟اره…چطور مگه؟
@هیچی مهمون داری
_چی؟کی؟
•من!
_رزی؟! تو …….تو چرا گوشیتو جواب ندادی(یکم عصبانی)
@من تنهاتون میزارم
•ممنون …ام..چیزه من..من
_تو چی ؟بگو رزی!
•من شارژ نداشتم
_خب..باشه(عصبی)باید جواب می دادی
•نیوا من متاسفم! ببخشید باشه؟
_(خنده)وای دیگه نمی تونم خیلی خوب بود وای خدا …اصلا اشکال نداره رزی جونم
•ایسگا گرفتی؟
_اره!:)
تا اتاق نیوا که طبقه بالا رود رزی دنبال نیوا دوید بعدم رفتن اتاق نیوا
•از خاله شنیدم امروز صبح حالت خیلی خوب نبوده
_اره یعنی اول خوب بودم ولی بعدش…
•به خاطر فیلیکسه مگه نه؟
_آره
کلی حرف زدن رزی نیوا رو دل داری داد رفتن طبقه پایین که دیدن مامان نیوا بد جور عصبانی با تلفن حرف میزنه
@(با داد)یعنی چی؟ مگه شما عقل ندارین؟ مگه شرکت رئیس نداره؟ من مردم مگه؟یک کار بهتون سپردم یعنی خودم باید بیام فرانسه تا برشکست نکردین منو؟ تا پس فردا میام فقط بیشتر از این گند کاری نکنین!(گوشیو قطع کرد)
_مامان خوبی؟
•خاله آب می خواست براتون بیارم؟
@ من خوبم فقط باید یه خبر بد بدم
نیوا و رزی با هم:چی؟
@باید یه مدت برم فرانسه
_چی؟..چرا؟
@پرسنل شرکت یکم قرض بالا آوردن سهام دارا هم عصبانین میگن اگر نرم شکایت میکنن
_اخه…
@بعد پدرت فقط من رئیس اون شرکتم
_باشه … حالا کی میری؟
@با اولین پرواز فکر کنم برای فردا ساعت ۶صبح باشه
_ به این زودی؟
@مجبورم…رزی لطفا مراقب نیوا باش
•چشم
@پس من میرم وسایلمو جمع کنم
_باشه
مامان نیوا وسایلشو جمع کرد زنگ زد ببینه اولین پرواز چه زمانیه
@سلام
زنه:سلام
@ببخشید اولین پرواز به فرانسه چه زمانیه؟
زنه:امشب ساعت ۷عصر که برگشتشم سه هفته دیگه میشه
@پس یکی برام رزرو کنین تا ربع ساعت دیگه اونجام
زنه:چشم خدانگهدار
@خدانگهدار
_چی شد؟
@یک ساعت دیگه پرواز دارم
_پس…
@اره باید برم
همو بغل کردن و خداحافظی کردن و مامان نیوا رفت فرودگاه و ساعت هفت با اولین پرواز به فرانسه رفت
اگر خوشتون آمد پارت بعدم می خوام بزارم خواستین بخونین
مرسی
۴.۲k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.