جانم
جانم
آن روز ها رفتند و تنها رد دستانت را میان گذر هر لحظه بجا گذاشته ای
میدانی آخر بوی آرامشت از رز قرمز های باغچه آن باغبان آماده باش گلخانه ها پر رنگ تر بود
با این حال بوی تو را میشناسم جانم
میان خیابان های تاریک بارانی
یا که خاک خیس خورده از نمش
شاید هم آن خواب خوشی که تنها تو درونش انقلاب میکنی...
یا که آن آهنگ خوش از نوای دل نشین صدای پر رنگت که این روز ها تنها تسکین دل های بارانی است برای رهگذر های خیابان ها
کوچ کرده ای اما میان دل ها زنده ای
پاییز هم دلتنگ توست هر روز برایت میبارد جانم
تو همان جودی نمکی فرآموش نشده لحظه های رهایی
#پاییز#بارانی#رها
آن روز ها رفتند و تنها رد دستانت را میان گذر هر لحظه بجا گذاشته ای
میدانی آخر بوی آرامشت از رز قرمز های باغچه آن باغبان آماده باش گلخانه ها پر رنگ تر بود
با این حال بوی تو را میشناسم جانم
میان خیابان های تاریک بارانی
یا که خاک خیس خورده از نمش
شاید هم آن خواب خوشی که تنها تو درونش انقلاب میکنی...
یا که آن آهنگ خوش از نوای دل نشین صدای پر رنگت که این روز ها تنها تسکین دل های بارانی است برای رهگذر های خیابان ها
کوچ کرده ای اما میان دل ها زنده ای
پاییز هم دلتنگ توست هر روز برایت میبارد جانم
تو همان جودی نمکی فرآموش نشده لحظه های رهایی
#پاییز#بارانی#رها
۳.۳k
۱۳ مهر ۱۴۰۲