الان یک سال است که برایم گل نگرفته. شاید اطرافیان گل آورده باشند اما این کجا و آن کجا. یک سال است نه صدایش را شنیدم و نه خودش را دیده ام. دعا می کنم آدم هایی که خیلی خوب هستند، شهید شوند ولی خیلی دیر.
🔻روایت ۲۵ سال زندگی عاشقانه با #فرمانده با صلابت و مقتدر اطلاعات سیستان و بلوچستان💔
تسنیم: گاهی بنظر میرسد کسانی که در ردههای مسئولیتهای نظامی هستند افراد خشک و درون گرا و بسیار جدی هستند. ابراز علاقههای #شهید_هاشمی که باعث عمیق شدن روابط #عاطفی بین شما میشد و نشان از زلالی #عشق و علاقه طرفین داشت با شغل و موقعیت اجتماعی همسرتان که یک مرد نظامی با مسئولیت اطلاعاتی بود مغایرت نداشت؟
نه بخاطر اینکه جزو کسانی بود که وقتی از سر کار به منزل میآمد کارهای اداره را پشت در میگذاشت و وارد خانه میشد و نگرانیها و خستگیهایش را با خود نمیآورد. #خنده_رو و بشاش وارد منزل میشد. آنقدر #عاشقانه همدیگر را دوست داشتیم که من از این مسئله میترسیدم. میترسیدم اگر آقا سید را زیاد دوست داشته باشم او را از دست بدهم که این اتفاق هم افتاد. #زندگی خیلی خوبی داشتیم.
ما 25 سال بود که ازدواج کرده بودیم ولی بچهدار نشدیم. اما هیچ وقت فکر نمیکردیم باید برویم دنبال بچه یا به خاطر بچه باید دکتر برویم و بفهمیم که چرا بچهدار نشدیم. اصلا راجع به آن فکر هم نمیکردیم چون آنقدر همدیگر را #کامل میکردیم که فکر نمیکردیم نیازی به بچه داشته باشیم. گاهی آدم فکرش را میکند، میبیند چقدر از آدمها به خاطر بچه نداشتن گریه میکنند. #نذر و #نیاز و #تلاش میکنند. ولی ما اصلا این کارها را نکردیم. واقعا آنقدر من از زندگیام راضی بودم که نداشتن بچه را کمبود زندگی نمیدانستم. با وجود اینکه هردوی ما بچهها را دوست داشتیم اما از اینکه من یا ایشان بچهای را بغل کرده و به او محبت کند ناراحت نمیشدیم.
🔗متن کامل گفتگو با #همسر محترم #شهید👇
https://tn.ai/2963948
#شهید_سید_حمیدرضا_هاشمی
تسنیم: گاهی بنظر میرسد کسانی که در ردههای مسئولیتهای نظامی هستند افراد خشک و درون گرا و بسیار جدی هستند. ابراز علاقههای #شهید_هاشمی که باعث عمیق شدن روابط #عاطفی بین شما میشد و نشان از زلالی #عشق و علاقه طرفین داشت با شغل و موقعیت اجتماعی همسرتان که یک مرد نظامی با مسئولیت اطلاعاتی بود مغایرت نداشت؟
نه بخاطر اینکه جزو کسانی بود که وقتی از سر کار به منزل میآمد کارهای اداره را پشت در میگذاشت و وارد خانه میشد و نگرانیها و خستگیهایش را با خود نمیآورد. #خنده_رو و بشاش وارد منزل میشد. آنقدر #عاشقانه همدیگر را دوست داشتیم که من از این مسئله میترسیدم. میترسیدم اگر آقا سید را زیاد دوست داشته باشم او را از دست بدهم که این اتفاق هم افتاد. #زندگی خیلی خوبی داشتیم.
ما 25 سال بود که ازدواج کرده بودیم ولی بچهدار نشدیم. اما هیچ وقت فکر نمیکردیم باید برویم دنبال بچه یا به خاطر بچه باید دکتر برویم و بفهمیم که چرا بچهدار نشدیم. اصلا راجع به آن فکر هم نمیکردیم چون آنقدر همدیگر را #کامل میکردیم که فکر نمیکردیم نیازی به بچه داشته باشیم. گاهی آدم فکرش را میکند، میبیند چقدر از آدمها به خاطر بچه نداشتن گریه میکنند. #نذر و #نیاز و #تلاش میکنند. ولی ما اصلا این کارها را نکردیم. واقعا آنقدر من از زندگیام راضی بودم که نداشتن بچه را کمبود زندگی نمیدانستم. با وجود اینکه هردوی ما بچهها را دوست داشتیم اما از اینکه من یا ایشان بچهای را بغل کرده و به او محبت کند ناراحت نمیشدیم.
🔗متن کامل گفتگو با #همسر محترم #شهید👇
https://tn.ai/2963948
#شهید_سید_حمیدرضا_هاشمی
۶۳۵
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.