(پارت 1)(پل سرنوشت)
(پارت 1)(پل سرنوشت)
علامت لی نو #
علامت لیا +
ویو لیا : الان صبحه می خوام برم بیرون
پس ی لباس سفید و دامن سیاه(اسلاید بعد) 0پوشیدم
و رفتم بیرون و چند دقیقهی بعد باران آمد من گفتم وای از این بد ترهم مگه میشه رفتم در خیابان بعد یک ماشین
داشت می آمد اما یکی دست من رو گرفت و برد در پیادرو ومن گفتم
آخ ماشین به من نزد! و دیدم یکی بغله من است وبهش گفتم هی تو کی هستی
آن پسر گفت
*اا ببخشید من اسمم تایلر
است شما آسم تان چیه؟
+لیا.... من باید برم ممنون ههه رسیدم
خونه و رفتم به خوابم فردا صبح از
َ پرنده بلند شدم و گفتم چرا منو بیدار کردی آه ایش باید برم بیرون وای پروازم
دیر شد رفتم ی لباس صورتی و شلوار سفید(اسلاید بعد) پوشیدم و رفتم به
علامت لی نو #
علامت لیا +
ویو لیا : الان صبحه می خوام برم بیرون
پس ی لباس سفید و دامن سیاه(اسلاید بعد) 0پوشیدم
و رفتم بیرون و چند دقیقهی بعد باران آمد من گفتم وای از این بد ترهم مگه میشه رفتم در خیابان بعد یک ماشین
داشت می آمد اما یکی دست من رو گرفت و برد در پیادرو ومن گفتم
آخ ماشین به من نزد! و دیدم یکی بغله من است وبهش گفتم هی تو کی هستی
آن پسر گفت
*اا ببخشید من اسمم تایلر
است شما آسم تان چیه؟
+لیا.... من باید برم ممنون ههه رسیدم
خونه و رفتم به خوابم فردا صبح از
َ پرنده بلند شدم و گفتم چرا منو بیدار کردی آه ایش باید برم بیرون وای پروازم
دیر شد رفتم ی لباس صورتی و شلوار سفید(اسلاید بعد) پوشیدم و رفتم به
۲.۷k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.