عشق گمشده (pt.2)
دانشگاه ات:
&میدونی استادای وکالت از دیررسیدن متنفرن و توعم امروز دیر اومدی...
لیا(#):اوهوم امیدوارم بام مشکلی پیدا نکنه
&منم امیدوارم
# حالا اینا مهم نی بیا ب چیزای خوب فک کنیم مثلا اینکه امشب بریم بار
&بار؟(تعجب)فک کردی مامان بابای من عین مامان بابای توعن؟(ناراحت و متعجب)
# خو نمیگیم میریم بار
&جانم؟دروغغغ؟قابل توجهت من تک فرزندماا ازم از این انتظارا ندارن
# اون با من
فلش بک ب شب:
ساعاتی پیش از مراسم خانواده های جئون و کیم(جونگکوک و تهیونگ) :
ببک:خب همونطور که میدونین این مراسم برای تاسیس سازمان جونگکوک گرفته شده ولی چیزی که الان میخام بگم مربوط ب این نیس
بقیه:بفرمایین
ببک:خب خواهر کوچیکتر ته خیلی وقته که گمشده تقربیا هیفده سال پیش و هر کاری که از دستمون برمیومد برای پیدا کردنش انجام دادیم ولی جواب نداد پس الان از جونگکوک میخام با سازمانش(TBM) ب سازمان تهیونگ(BME)تو پیدا کردن خواهر ته کمک کنه
+_چییی؟
ببک:همین ک شنیدی....داشتم میگفتم.. خواهر ته دو تا نشونه خاص داره اولیش ی خال روی مچ دستش و دومی ی زخم تقریبا ب اندازه بند انگشت روی شونه سمت راستش..خب الاناس ک مهمونا بیان بریم برای استقبال ازشون
_اهه اخه من چرا باس ب تو کمک کنم؟
+فک کردی من خوشی میاد؟
مامان ته:بس کنید
ادامه دارد...
#کپی_ممنوع
&میدونی استادای وکالت از دیررسیدن متنفرن و توعم امروز دیر اومدی...
لیا(#):اوهوم امیدوارم بام مشکلی پیدا نکنه
&منم امیدوارم
# حالا اینا مهم نی بیا ب چیزای خوب فک کنیم مثلا اینکه امشب بریم بار
&بار؟(تعجب)فک کردی مامان بابای من عین مامان بابای توعن؟(ناراحت و متعجب)
# خو نمیگیم میریم بار
&جانم؟دروغغغ؟قابل توجهت من تک فرزندماا ازم از این انتظارا ندارن
# اون با من
فلش بک ب شب:
ساعاتی پیش از مراسم خانواده های جئون و کیم(جونگکوک و تهیونگ) :
ببک:خب همونطور که میدونین این مراسم برای تاسیس سازمان جونگکوک گرفته شده ولی چیزی که الان میخام بگم مربوط ب این نیس
بقیه:بفرمایین
ببک:خب خواهر کوچیکتر ته خیلی وقته که گمشده تقربیا هیفده سال پیش و هر کاری که از دستمون برمیومد برای پیدا کردنش انجام دادیم ولی جواب نداد پس الان از جونگکوک میخام با سازمانش(TBM) ب سازمان تهیونگ(BME)تو پیدا کردن خواهر ته کمک کنه
+_چییی؟
ببک:همین ک شنیدی....داشتم میگفتم.. خواهر ته دو تا نشونه خاص داره اولیش ی خال روی مچ دستش و دومی ی زخم تقریبا ب اندازه بند انگشت روی شونه سمت راستش..خب الاناس ک مهمونا بیان بریم برای استقبال ازشون
_اهه اخه من چرا باس ب تو کمک کنم؟
+فک کردی من خوشی میاد؟
مامان ته:بس کنید
ادامه دارد...
#کپی_ممنوع
۲.۲k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.