ای چشم عرشیان به زمینِ جای پای تو
گـردون بـه زیــر سایـۀ قـد رسای تو

در آن زمان که حرف زمان و مکان نبود
آغوش لامکان بـه یقیـن بـود جای تو

قرآن دهد نشان که بود روز و شب مدام
ذکـر خـدا و کـار ملایـک،