My Babi
#My_Babi
#رمان_بیبی_من
#پارت_3
خب دخترا لباس ست پوشیدن و رفتن فرودگاه حال نداشتم برم تو جزئیات:
سو:همه با پدر و مادرامون خداحافظی کردیم ابوجی ازم قول گرف که خوب درس بخونم و ادم موفقی بشم(خدا قسمت کنهههه)
پرش زمانی کره....
هانا:عررر دخترا اینجا چقد خوفهههههه پراممم
سو:چصمغز ما هنو تو فرودگاه کره عیم تو میگی خوبه شفا الحق😂
هانا:تو کوری نمیبینی دیه😐(مح اکسیژن بی رنگ کره عم برام جذابه😂)
هیون:اعع بصه بیاین بریم یچی بخوریم مح گشنمهههه(یاد دوستم افتادم هربار همو میبینیم باید یچی واس هم بخریم و بخوریم😐ورشکست شد😂)
خب این کافه خبهه بریم بخوریم
لیا:عوک
یورا:خب مح نودل و کبوکی سفارش میدم(برم به دوسم بگم واسم نودل بخرع😐)
همه باهم همونو خوردن و رفتن سمت ویلایی که داشتن.
اوووووو چه بزرگهههه خب 7 تا اتاق داشت تم سیاه و سفید داشت (هسو)
تم اتاق هر کدوم اع دخترا:
هسو:سیاه و سفید
یورا:صورتی و سفید
لیا:قرمز و سفید
شه هیون:یاسی و سفید
هانا:بنفش و سفید
لکسی:قرمز و سیاه
گایانگ:سرمه ای و سفید
خب برید بخوابید فردا 6 بیدار شید حاضر شیم بریم دانشگاهههههه
....
هیون:بیدارررررر شیددددددددددددد(یاد روزایی که با دخترا تنها میمونم افتادم😐😂)
سووووو بلند شو وروجککککککککککک یوهاااااااااااااا هرکی بلند نشهههههه ...
دخترا مث سگ جون دادن تا بلند شن و حاضر شن ....
خب برید سمت دانشگاه مرکزی بوسان
یورا :واووووو چرا اینجا انق خوفههههه😢
#رمان_بیبی_من
#پارت_3
خب دخترا لباس ست پوشیدن و رفتن فرودگاه حال نداشتم برم تو جزئیات:
سو:همه با پدر و مادرامون خداحافظی کردیم ابوجی ازم قول گرف که خوب درس بخونم و ادم موفقی بشم(خدا قسمت کنهههه)
پرش زمانی کره....
هانا:عررر دخترا اینجا چقد خوفهههههه پراممم
سو:چصمغز ما هنو تو فرودگاه کره عیم تو میگی خوبه شفا الحق😂
هانا:تو کوری نمیبینی دیه😐(مح اکسیژن بی رنگ کره عم برام جذابه😂)
هیون:اعع بصه بیاین بریم یچی بخوریم مح گشنمهههه(یاد دوستم افتادم هربار همو میبینیم باید یچی واس هم بخریم و بخوریم😐ورشکست شد😂)
خب این کافه خبهه بریم بخوریم
لیا:عوک
یورا:خب مح نودل و کبوکی سفارش میدم(برم به دوسم بگم واسم نودل بخرع😐)
همه باهم همونو خوردن و رفتن سمت ویلایی که داشتن.
اوووووو چه بزرگهههه خب 7 تا اتاق داشت تم سیاه و سفید داشت (هسو)
تم اتاق هر کدوم اع دخترا:
هسو:سیاه و سفید
یورا:صورتی و سفید
لیا:قرمز و سفید
شه هیون:یاسی و سفید
هانا:بنفش و سفید
لکسی:قرمز و سیاه
گایانگ:سرمه ای و سفید
خب برید بخوابید فردا 6 بیدار شید حاضر شیم بریم دانشگاهههههه
....
هیون:بیدارررررر شیددددددددددددد(یاد روزایی که با دخترا تنها میمونم افتادم😐😂)
سووووو بلند شو وروجککککککککککک یوهاااااااااااااا هرکی بلند نشهههههه ...
دخترا مث سگ جون دادن تا بلند شن و حاضر شن ....
خب برید سمت دانشگاه مرکزی بوسان
یورا :واووووو چرا اینجا انق خوفههههه😢
۲.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.