یک اتفاق و یک لحظه ،
یک اتفاق و یک لحظه ،
با حجمی واقعا،یا به ظاهر کوچک
چقدر می تواند، بی رحم باشد
؛ که چیزی از وجودمان را بردارد(واحد اندازه گیری وجود را نمی دانم)
که شاید برای زنده بودن مهم نباشد، اما برای چگونه زنده بودن بسیار.مهم است.
مثلا
از پشت شیشه ی بخار گرفته هم می توان
به افت و خیز دانه های باران ، به تلاطم دانه های برف که زور می زنند زمین را سفید کنند اما آب می شوند و خلاص ،خیره ماند،
اما اگر دست بخار شیشه را بگیرد، گرهی از نگاه مان باز می شود....
نمیدانی چه حالی می شوم، وقتی می دانم پشت این پنجره ی بخار گرفته،
منظره ای برای دیدن وجود دارد.....
اما مجبورم با همین وضوح پائین ادامه دهم...
یک اتفاق، یک لحظه ، چقدر می تواند بی رحم باشد، که وضوحِ زندگی مان را ببرد...
#بهزاد_رضائی
با حجمی واقعا،یا به ظاهر کوچک
چقدر می تواند، بی رحم باشد
؛ که چیزی از وجودمان را بردارد(واحد اندازه گیری وجود را نمی دانم)
که شاید برای زنده بودن مهم نباشد، اما برای چگونه زنده بودن بسیار.مهم است.
مثلا
از پشت شیشه ی بخار گرفته هم می توان
به افت و خیز دانه های باران ، به تلاطم دانه های برف که زور می زنند زمین را سفید کنند اما آب می شوند و خلاص ،خیره ماند،
اما اگر دست بخار شیشه را بگیرد، گرهی از نگاه مان باز می شود....
نمیدانی چه حالی می شوم، وقتی می دانم پشت این پنجره ی بخار گرفته،
منظره ای برای دیدن وجود دارد.....
اما مجبورم با همین وضوح پائین ادامه دهم...
یک اتفاق، یک لحظه ، چقدر می تواند بی رحم باشد، که وضوحِ زندگی مان را ببرد...
#بهزاد_رضائی
۴.۳k
۰۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.