بضی شبا، وختایی ک مغزم مچاله شده گوشه ی جمجمه م و هی میکش
بضی شبا، وختایی ک مغزم مچاله شده گوشهی جمجمهم و هی میکشمش تو واتپد ک تو رو جون هر کی میپرستی قسم بیا فرار کنیم، مث دزدای قایم شده تو حیاط، مث چمدونای نصفه نیمه بسته شده...و بعد اون نمیاد. میشینه همون گوشه هی فکر میکنه هی فکر میکنه. بعد من هی میترسم هی میترسم. نمیدونم از چی. بضی وختا میشینم پای حرفش... ولی بعد میبینم چیزی نمیگ ک. همون شکلی غمبرک زده اشک میریزه.
هی میترسم. گفتم؟ گفتم.
هی میترسم. چون یهو گالریتو باز میکنی. ی اسکرینشات میبینی، از حرفایی ک براش نرفته. از حرفایی ک نخونده. بعد دوباره همشون باد میکنن مث جنازه میفتن تو بغلت و راه نفستو میبندن.
شبا از همشون بدتره. شبا از همیشه عوضی تر و غمانگیزناک ترم.
نمیتونم بش بگم. گوش نمیده.
چرا گوش نمیدین؟ چرا میخندین وقتی عاجز میشیم؟ چرا میگین بیخیال و بعد تلخ میشین و رو خودتون خراش میندازین؟
چرا نمیذارین دوستون داشته باشیم؟ چرا حرف نمیزنیم؟
شبا رو بخوابین. توی واتپدم حتی نرین...
s.gh
هی میترسم. گفتم؟ گفتم.
هی میترسم. چون یهو گالریتو باز میکنی. ی اسکرینشات میبینی، از حرفایی ک براش نرفته. از حرفایی ک نخونده. بعد دوباره همشون باد میکنن مث جنازه میفتن تو بغلت و راه نفستو میبندن.
شبا از همشون بدتره. شبا از همیشه عوضی تر و غمانگیزناک ترم.
نمیتونم بش بگم. گوش نمیده.
چرا گوش نمیدین؟ چرا میخندین وقتی عاجز میشیم؟ چرا میگین بیخیال و بعد تلخ میشین و رو خودتون خراش میندازین؟
چرا نمیذارین دوستون داشته باشیم؟ چرا حرف نمیزنیم؟
شبا رو بخوابین. توی واتپدم حتی نرین...
s.gh
۳.۶k
۱۸ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.