💌 یه داستان قشنگ
💌 #یه_داستان_قشنگ
خانه شلوغ بود؛
از میان جمعیت، خودش را
🔆 به امام باقر (ع) رساند
و گفت:
به خدا سوگند، خیلی دوستتان دارم ...
💜 دوستانتان را هم، #دوست_دارم؛
از دشمنتان بیزارم؛ هرچه حلال یا حرام
بدانید، بـه حرفتـان معتقـدم، و از حالا
منتظر فرج هستم
لبخندی بر
لبان امام (ع) نشست و
فرمودند: تو بعد از این دنیا، کنارِ
💚 پیامبر خواهی بود؛ مقامی بلند
خواهی داشت و در زندگی هم
چیزهایی خواهی دید
که باعث روشنی چشمت باشد
مرد از شادی
چشمانش بارانی شد 🌧
با #خوشحالی، از امام (ع)
خداحافظی کرد و از خانه
بیرون رفت
در حال رفتن بود که
امام باقر (ع) به مردم فرمودند:
هرکس میخواهد مردی از #اهل_بهشت
را ببیند، به این مرد نگاه کند . . . 🌸🌸
📗 روضه کافی، ص ۷۶
خانه شلوغ بود؛
از میان جمعیت، خودش را
🔆 به امام باقر (ع) رساند
و گفت:
به خدا سوگند، خیلی دوستتان دارم ...
💜 دوستانتان را هم، #دوست_دارم؛
از دشمنتان بیزارم؛ هرچه حلال یا حرام
بدانید، بـه حرفتـان معتقـدم، و از حالا
منتظر فرج هستم
لبخندی بر
لبان امام (ع) نشست و
فرمودند: تو بعد از این دنیا، کنارِ
💚 پیامبر خواهی بود؛ مقامی بلند
خواهی داشت و در زندگی هم
چیزهایی خواهی دید
که باعث روشنی چشمت باشد
مرد از شادی
چشمانش بارانی شد 🌧
با #خوشحالی، از امام (ع)
خداحافظی کرد و از خانه
بیرون رفت
در حال رفتن بود که
امام باقر (ع) به مردم فرمودند:
هرکس میخواهد مردی از #اهل_بهشت
را ببیند، به این مرد نگاه کند . . . 🌸🌸
📗 روضه کافی، ص ۷۶
۲.۴k
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.