یک ، یک ، دو ، دو
یک ، یک ، دو ، دو
میخوام شعر بنویسم ، تو بگیر بخواب !
من مالِ خواب نیستم !! هِه !!
شب بخیر !!
شماره یک بیداره !! بیدارترین !!
حواسِتون به من٢ هست ؟!؟!؟
من ، یه شهرِ سوت و کورَم ، که غرقِ وسطِ دریا
یه آتلانتیسِ بینورم پُرِ از دلشوره و فریاد
من یه تایتانیکِ شِکَستَم ، که عشقِش مُرده و رفته
یه اقیانوسِ دِلگیرَم که طوفانه و موجیه ، همه هفته
من ، یه مَهدِ تمدن ، پُرِ از خاکی و کوهَم
یه جنگل پُرِ از وحشی ، ولی خُب پاک و انبوهَم
یه کُمونیستَم من که میگم ، دیگه خدایی نیست
پیشِ تو خُب نیستم آره نیستم ، ولی مِثلِت خدایی نیست
من میخوره به دیوار سَرَم ، هِی میگیره به سیگار پَرَم
من ، حقِ کسیو نخوردم ، ولی از همیشه که بیمارتَرَم
من تَهِ یه چاهِ عمیقَم ، پَنچَر وسطِ راهِ حقیقت
من یکی شدم که دیگه ، خیلی فرق باهام داره سَلیقَت
ای کاش به مغزَم رُجوع میکردی تا نگاهِ واقعی را دریابی
کاش من را میفهمیدی و میکردیم حتی جهان را هم یاری
کاش من را میفهمیدی و میکردیم کودکان را همراهی
ای کاش ... !
از بیرون کلاً جِر ، از درون مُنفجِر
از اینجا طَرد شده ، از اونجا سرد شو که
فرقی نداره با اینجا اونام ، یه جوری پِیِ دودَن و سَر شُلِه
جَمعاشونَم خَز شد هِه !!
آ ! بیا !
از بیرون سَرصِدای مریض ، خاکیَن بچههای تمیز
دلای پاک ، پاکَن هنوزا ولی خُب ، وسطِ ضَجّههای سَرریز
وسطِ گرگای وحشی ، بایدَم این جوری خُب پارهتر شی
وسطِ جشن و خندههات یهو میُفته یه خُمپاره مَشتی
هِی ... ! عَجب روزایی رفتن ، عَجب رِفیقایی رفتن زیرِ خاک
همه عینِ لاکپشت ، قَدَما کوچیک همه یه جورایی رفتن زیرِ لاک
من ، لِه شده همه شعرام ، وسطِ بُغضِ اِنفجاریه ساز
خونَم شده یه اِنفرادیه باز ، فامیل نه ! بیخودی اِنفرادی بِتاز
من شدم یه خُلِ خندهدار ، مغز گیج و کُلِ شب به کار
من اصلاً حالَم خوش نی ، مامان ، نذری شُله زرد بذار
من به کُل یه سَرصِدام ، یه تَن یه خُلِ بَدصِدام
من ، خیز وَرمیدارم فقط از یه گُل ، به گُلِ بعد سه گام
هِه ! انگا بسکتباله !!
من میخوره به دیوار سَرَم ، هِی میگیره به سیگار پَرَم
من ، حقِ کسیو نخوردم ، ولی از همیشه که بیمارتَرَم
من تَهِ یه چاهِ عمیقَم ، پَنچَر وسطِ راهِ حقیقت
من یکی شدم که دیگه ، خیلی فرق باهام داره سَلیقَت
ای کاش به من پنجرهای از تو باز میشد
که تمامِ درهای عالم را به روی ما باز میکرد
و همهی درّهها را بسته !! ای کاش !!
ای کاش ... !
آره ما هر کاری کردیم اَخ بود ، هر جایی بدبین اَخمو
ما لخت خوابیدم حتی اگه ، هوا طوفانی یخ بود
هَمَش قاطی رفوزه ها میشیم تجدیدی از خوب
ما دنیامون چه بیرحم بود ، هرکی خوب بود میرفت زود
میخوام شعر بنویسم ، تو بگیر بخواب !
من مالِ خواب نیستم !! هِه !!
شب بخیر !!
شماره یک بیداره !! بیدارترین !!
حواسِتون به من٢ هست ؟!؟!؟
من ، یه شهرِ سوت و کورَم ، که غرقِ وسطِ دریا
یه آتلانتیسِ بینورم پُرِ از دلشوره و فریاد
من یه تایتانیکِ شِکَستَم ، که عشقِش مُرده و رفته
یه اقیانوسِ دِلگیرَم که طوفانه و موجیه ، همه هفته
من ، یه مَهدِ تمدن ، پُرِ از خاکی و کوهَم
یه جنگل پُرِ از وحشی ، ولی خُب پاک و انبوهَم
یه کُمونیستَم من که میگم ، دیگه خدایی نیست
پیشِ تو خُب نیستم آره نیستم ، ولی مِثلِت خدایی نیست
من میخوره به دیوار سَرَم ، هِی میگیره به سیگار پَرَم
من ، حقِ کسیو نخوردم ، ولی از همیشه که بیمارتَرَم
من تَهِ یه چاهِ عمیقَم ، پَنچَر وسطِ راهِ حقیقت
من یکی شدم که دیگه ، خیلی فرق باهام داره سَلیقَت
ای کاش به مغزَم رُجوع میکردی تا نگاهِ واقعی را دریابی
کاش من را میفهمیدی و میکردیم حتی جهان را هم یاری
کاش من را میفهمیدی و میکردیم کودکان را همراهی
ای کاش ... !
از بیرون کلاً جِر ، از درون مُنفجِر
از اینجا طَرد شده ، از اونجا سرد شو که
فرقی نداره با اینجا اونام ، یه جوری پِیِ دودَن و سَر شُلِه
جَمعاشونَم خَز شد هِه !!
آ ! بیا !
از بیرون سَرصِدای مریض ، خاکیَن بچههای تمیز
دلای پاک ، پاکَن هنوزا ولی خُب ، وسطِ ضَجّههای سَرریز
وسطِ گرگای وحشی ، بایدَم این جوری خُب پارهتر شی
وسطِ جشن و خندههات یهو میُفته یه خُمپاره مَشتی
هِی ... ! عَجب روزایی رفتن ، عَجب رِفیقایی رفتن زیرِ خاک
همه عینِ لاکپشت ، قَدَما کوچیک همه یه جورایی رفتن زیرِ لاک
من ، لِه شده همه شعرام ، وسطِ بُغضِ اِنفجاریه ساز
خونَم شده یه اِنفرادیه باز ، فامیل نه ! بیخودی اِنفرادی بِتاز
من شدم یه خُلِ خندهدار ، مغز گیج و کُلِ شب به کار
من اصلاً حالَم خوش نی ، مامان ، نذری شُله زرد بذار
من به کُل یه سَرصِدام ، یه تَن یه خُلِ بَدصِدام
من ، خیز وَرمیدارم فقط از یه گُل ، به گُلِ بعد سه گام
هِه ! انگا بسکتباله !!
من میخوره به دیوار سَرَم ، هِی میگیره به سیگار پَرَم
من ، حقِ کسیو نخوردم ، ولی از همیشه که بیمارتَرَم
من تَهِ یه چاهِ عمیقَم ، پَنچَر وسطِ راهِ حقیقت
من یکی شدم که دیگه ، خیلی فرق باهام داره سَلیقَت
ای کاش به من پنجرهای از تو باز میشد
که تمامِ درهای عالم را به روی ما باز میکرد
و همهی درّهها را بسته !! ای کاش !!
ای کاش ... !
آره ما هر کاری کردیم اَخ بود ، هر جایی بدبین اَخمو
ما لخت خوابیدم حتی اگه ، هوا طوفانی یخ بود
هَمَش قاطی رفوزه ها میشیم تجدیدی از خوب
ما دنیامون چه بیرحم بود ، هرکی خوب بود میرفت زود
۳۵.۱k
۰۹ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.