من اینجا ریشه در خاکم.
من اینجا ریشه در خاکم.
من اینجا عاشق این خاکِ از آلودگی پاکم.
من اینجا تا نفس باقیست میمانم.
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم!
امید روشنایی گرچه در این تیره گیها نیست،
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه میرانم.
من اینجا روزی آخر از دل این خاک، با دستِ تهی
گُل بر میافشانم.
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید.
سرود فتح میخوانم،
و میدانم
تو روزی باز خواهی گشت!
فریدون مشیری
من اینجا عاشق این خاکِ از آلودگی پاکم.
من اینجا تا نفس باقیست میمانم.
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم!
امید روشنایی گرچه در این تیره گیها نیست،
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه میرانم.
من اینجا روزی آخر از دل این خاک، با دستِ تهی
گُل بر میافشانم.
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید.
سرود فتح میخوانم،
و میدانم
تو روزی باز خواهی گشت!
فریدون مشیری
۱۰.۵k
۰۲ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.