تنها ماندی و تنهایم اما،چاره ام مرگ است
تنها ماندی و تنهایم اما،چاره ام مرگ است
در حسرتِ پنج،شنبه ی دلگیر فاتحه؛درد است
از درد چه بگویم که غمم ناله ی فرداست
در روشنیِ صبح بمان شب؛سایه ی سرد است
در حسرتِ پنج،شنبه ی دلگیر فاتحه؛درد است
از درد چه بگویم که غمم ناله ی فرداست
در روشنیِ صبح بمان شب؛سایه ی سرد است
۵.۹k
۳۰ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.