پارت بیست و سوم
پارت بیست و سوم
رفتم تو اتاقم جعبه رو گذاشتم رو تخت درشو باز کردم
نگاه لباس کردم یه لباس پرنسسی کوتاه شیک...😍
همینطور داشتم نگاه لباس میکردم ک یادم اومد باید
اماده شم..
پاشدم رفتم دوش گرفتم زود اومدم بیرون...
موهامو خشک کردم نشستم پشت میز توالت یه خط
چشم خوشمل و یکم ریمل و رژگونه و در آخر با
یه رژلب زرشکی کارو تموم کردم...😉
موهامو شونه زدم همونطور باز گذاشتم..
لباسو برداشتم پوشیدم..
وای خدا خیلی خوشکل هست 😍 چه دقیق هم برام
خریده سایز خودمه..🙈
کفشای رنگ لباسمم پوشیدم..
از تو کمد یه مانتو بلند بیرون اوردم رو لباسم پوشیدم..
کیفمم برداشتم رفتم جلو ایینه..
شیشه عطرو برداشتم رو خودم خالی کردم یجوری دوش
گرفتم با عطرم یه بوسم برا خودم فرستادم از اتاق
اومدم بیرون..
همزمان با من ارمان هم از اتاق اومد بیرون...
(چیه فک میکنین الان محو هم میشیم ن باوا
از این خبرا نیس...)😂
اونم یه کت و شلوار سورمه ای پوشیده بود(بازم فک
کردین با هم یهویی ست شدیم)😂 😂
اومدم نزدیکم کنارم ایستاد(منحرفا رو باش الان فک
کردن از خوشکلی بوسم میکنه)😂 خب دیگه شوخی
بسه جدی شیم😒
نگاش کردم فک کنم اونم مثل من با عطرش دوش
گرفته..
_آماده ای..
_آره..
_پس بریم دیر میشه..
_آره بریم...
رفتیم طرف پارکینگ سوار ماشین شدیم...
اینقد خوشحال بودم ک تو جام همش ول میخوردم..
_چته...
_چیزیم نی ولی خیلی خوشحالم..
_اها..
_بعله..
_رسیدیم
رفتم تو اتاقم جعبه رو گذاشتم رو تخت درشو باز کردم
نگاه لباس کردم یه لباس پرنسسی کوتاه شیک...😍
همینطور داشتم نگاه لباس میکردم ک یادم اومد باید
اماده شم..
پاشدم رفتم دوش گرفتم زود اومدم بیرون...
موهامو خشک کردم نشستم پشت میز توالت یه خط
چشم خوشمل و یکم ریمل و رژگونه و در آخر با
یه رژلب زرشکی کارو تموم کردم...😉
موهامو شونه زدم همونطور باز گذاشتم..
لباسو برداشتم پوشیدم..
وای خدا خیلی خوشکل هست 😍 چه دقیق هم برام
خریده سایز خودمه..🙈
کفشای رنگ لباسمم پوشیدم..
از تو کمد یه مانتو بلند بیرون اوردم رو لباسم پوشیدم..
کیفمم برداشتم رفتم جلو ایینه..
شیشه عطرو برداشتم رو خودم خالی کردم یجوری دوش
گرفتم با عطرم یه بوسم برا خودم فرستادم از اتاق
اومدم بیرون..
همزمان با من ارمان هم از اتاق اومد بیرون...
(چیه فک میکنین الان محو هم میشیم ن باوا
از این خبرا نیس...)😂
اونم یه کت و شلوار سورمه ای پوشیده بود(بازم فک
کردین با هم یهویی ست شدیم)😂 😂
اومدم نزدیکم کنارم ایستاد(منحرفا رو باش الان فک
کردن از خوشکلی بوسم میکنه)😂 خب دیگه شوخی
بسه جدی شیم😒
نگاش کردم فک کنم اونم مثل من با عطرش دوش
گرفته..
_آماده ای..
_آره..
_پس بریم دیر میشه..
_آره بریم...
رفتیم طرف پارکینگ سوار ماشین شدیم...
اینقد خوشحال بودم ک تو جام همش ول میخوردم..
_چته...
_چیزیم نی ولی خیلی خوشحالم..
_اها..
_بعله..
_رسیدیم
۶۶.۹k
۲۵ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.