هیچکس با من نیست
هیچکس با من نیست
مانده ام تا به چه اندیشه کنم
مانده ام در قفس تنهایی
در قفس میخوانم
چه غریبانه شبی ست
شب تنهایی من
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون
که خدا حافظ تو
گر چه تلخ است ولی
باید این جام محبت بشکست
گرچه تلخ است ولی
باید این رشته الفت بگسست
باید از کوی تو رفت
دانم از داغ دلم بی خبری
و ندانی که کدام جام شکست
که کدام رشته گسست
گرچه تلخ است پس از رفتن تو
خو نمودن به غم و تنهایی
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون که
خداحافظ تو
سهراب سپهری
مانده ام تا به چه اندیشه کنم
مانده ام در قفس تنهایی
در قفس میخوانم
چه غریبانه شبی ست
شب تنهایی من
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون
که خدا حافظ تو
گر چه تلخ است ولی
باید این جام محبت بشکست
گرچه تلخ است ولی
باید این رشته الفت بگسست
باید از کوی تو رفت
دانم از داغ دلم بی خبری
و ندانی که کدام جام شکست
که کدام رشته گسست
گرچه تلخ است پس از رفتن تو
خو نمودن به غم و تنهایی
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون که
خداحافظ تو
سهراب سپهری
۳.۸k
۱۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.