انتقام سخت نویسنده :سعیدعرفانی قسمت آخر
#انتقام_سخت نویسنده :سعیدعرفانی قسمت آخر
قاضی که خشمگین شده بود گلدان روی میز رو پرت کرد و بر فرق
شکوفه نشست ....
مویرگ خون جاری شد و از این صدا چند نفر سرزده داخل شدند ...و دخترک رو وسط دفتر افتاده غرق در خون دیدند ....
حراست و معاون بسرعت خود را رسانند ....قاضی گنگ و لال شده بود ...
دخترک با آخرین توان رو به معاون دادستانی که می پرسید چی شده توانش رو جمع کرد و گفت خود زنی کردم ....خودم راحت کردم از این زندگی نکب.......و فرصت ادای کلمه ت را دیگر نداشت ...و قاضی در بهت ضضضضضض و حیرت از این آخرین جمله ....
شکوفه انتقام گرفته بود ....بد انتقامی گرفته بود ....
7ماه بعد قاضی خود را باز خرید کرد .....
یکسال بعد در آسایشگاه دار المسلمین بستری شد .....
سه ماه پس از بستری شدم در آسایشگاه با گلدان کریستال اطاق پرستار بخش خود را کشت و با ضربه ای شدید همان جای سر ....
#سعیدعرفانی
شنبه بیست و پنجم اوت 2018
قاضی که خشمگین شده بود گلدان روی میز رو پرت کرد و بر فرق
شکوفه نشست ....
مویرگ خون جاری شد و از این صدا چند نفر سرزده داخل شدند ...و دخترک رو وسط دفتر افتاده غرق در خون دیدند ....
حراست و معاون بسرعت خود را رسانند ....قاضی گنگ و لال شده بود ...
دخترک با آخرین توان رو به معاون دادستانی که می پرسید چی شده توانش رو جمع کرد و گفت خود زنی کردم ....خودم راحت کردم از این زندگی نکب.......و فرصت ادای کلمه ت را دیگر نداشت ...و قاضی در بهت ضضضضضض و حیرت از این آخرین جمله ....
شکوفه انتقام گرفته بود ....بد انتقامی گرفته بود ....
7ماه بعد قاضی خود را باز خرید کرد .....
یکسال بعد در آسایشگاه دار المسلمین بستری شد .....
سه ماه پس از بستری شدم در آسایشگاه با گلدان کریستال اطاق پرستار بخش خود را کشت و با ضربه ای شدید همان جای سر ....
#سعیدعرفانی
شنبه بیست و پنجم اوت 2018
۹۲۲
۰۲ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.