رویای غیرممکن فصل1 پارت7
#رویای_غیرممکن #فصل1 #پارت7
(نیم ساعت بعد)
نفر چهارم هم رفت و منم واسه دادن فلشم که قرار بود چک بشه که فقط آهنگه و تقلب نمیکنم، به پشت صحنه رفتم و اونجا وایستادم و منتظر بودم تا اجرای نفر چهارم هم تموم بشه و داور ها نظرشون رو راجب اجراش بگن.
همینطور که داشتم به خودم روحیه میدادم و کارکن های اونجا بهم میکروفن وصل میکردن اجرای نفر چهارم تموم شد و بعد از یه دقیقه نوبت اجرای من بود؛ دستام داشتن از استرس میلرزیدن. در لحظه آخر به خودم گفتم : یا الان یا هیچ وقت و به طرف صحنه رفتم. داور ها نگاهی به من انداختن و بعدش نگاهی به برگه روبروشون که اطلاعات من نوشته شده بود. میتونستم از قیافه هاشون حدس بزنم که از اینکه ایرانیم تعجب کرده بودن. بالاخره یکی از داور ها گفت :ایرانی هستی؟
تو دلم گفتم : پ ن پ از آفریقا پاشدم اومدم از اونجا که کشور ایران، کشور عالی هستش و اگه تو اطلاعاتم بزنم ایرانیم صد درصد قبولم میکنن، زدم اهل ایرانم :-|:-|. آخه خنگول وقتی تو اطلاعاتم زدم ایرانی و اگه نگاهی به کپی شناسنامم و پاسپورتم که جلوی چشمته بکنی میفهمی که ایرانیم.
ولی فقط تو جواب سوال مزخرفش خیلی آروم بله گفتم و خنگول ادامه داد : اصلا به قیافت نمیاد ایرانی باشی اگه این فرمو نمیدیدم فکر میکردم اهل کره ای
تو دلم گفتم : والا توی خنگول که جلوی چشمت سه تا کاغذ بود که هر سه تاشون نشون میداد ایرانیم رو دیدی هنوز شک داری اصلاعات درسته یا نه اگه این کاغذ هارو نمیدیدی خدا میدونه چقدر باید باهات فک میزدم تا بهت بفهمونم ایرانیم.
خنگول لبخند زد و گفت : از اونجایی که تو فرم نوشته میخوایی آهنگی که خودت هم رقصش رو طراحی کردی، متنشو خودت نوشتی و آهنگ سازیش رو هم خودت کردی رو اجرا کنی، برات چندین برابر دیگران آرزوی موفقیت میکنم.
تو دلم جوابش رو دادم : چه عجب یه نگاهی به اون فرمه انداختی.
ولی خیلی آروم ازش تشکر کردم و منتظر شروع شدن آهنگ شدم و برای بار دوم به خودم گفتم : یا الان یا هیچ وقت. و بالافاصله بعد از تموم شدن حرفم آهنگ شروع شد...
(نیم ساعت بعد)
نفر چهارم هم رفت و منم واسه دادن فلشم که قرار بود چک بشه که فقط آهنگه و تقلب نمیکنم، به پشت صحنه رفتم و اونجا وایستادم و منتظر بودم تا اجرای نفر چهارم هم تموم بشه و داور ها نظرشون رو راجب اجراش بگن.
همینطور که داشتم به خودم روحیه میدادم و کارکن های اونجا بهم میکروفن وصل میکردن اجرای نفر چهارم تموم شد و بعد از یه دقیقه نوبت اجرای من بود؛ دستام داشتن از استرس میلرزیدن. در لحظه آخر به خودم گفتم : یا الان یا هیچ وقت و به طرف صحنه رفتم. داور ها نگاهی به من انداختن و بعدش نگاهی به برگه روبروشون که اطلاعات من نوشته شده بود. میتونستم از قیافه هاشون حدس بزنم که از اینکه ایرانیم تعجب کرده بودن. بالاخره یکی از داور ها گفت :ایرانی هستی؟
تو دلم گفتم : پ ن پ از آفریقا پاشدم اومدم از اونجا که کشور ایران، کشور عالی هستش و اگه تو اطلاعاتم بزنم ایرانیم صد درصد قبولم میکنن، زدم اهل ایرانم :-|:-|. آخه خنگول وقتی تو اطلاعاتم زدم ایرانی و اگه نگاهی به کپی شناسنامم و پاسپورتم که جلوی چشمته بکنی میفهمی که ایرانیم.
ولی فقط تو جواب سوال مزخرفش خیلی آروم بله گفتم و خنگول ادامه داد : اصلا به قیافت نمیاد ایرانی باشی اگه این فرمو نمیدیدم فکر میکردم اهل کره ای
تو دلم گفتم : والا توی خنگول که جلوی چشمت سه تا کاغذ بود که هر سه تاشون نشون میداد ایرانیم رو دیدی هنوز شک داری اصلاعات درسته یا نه اگه این کاغذ هارو نمیدیدی خدا میدونه چقدر باید باهات فک میزدم تا بهت بفهمونم ایرانیم.
خنگول لبخند زد و گفت : از اونجایی که تو فرم نوشته میخوایی آهنگی که خودت هم رقصش رو طراحی کردی، متنشو خودت نوشتی و آهنگ سازیش رو هم خودت کردی رو اجرا کنی، برات چندین برابر دیگران آرزوی موفقیت میکنم.
تو دلم جوابش رو دادم : چه عجب یه نگاهی به اون فرمه انداختی.
ولی خیلی آروم ازش تشکر کردم و منتظر شروع شدن آهنگ شدم و برای بار دوم به خودم گفتم : یا الان یا هیچ وقت. و بالافاصله بعد از تموم شدن حرفم آهنگ شروع شد...
۸.۹k
۱۷ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.