پارت دوم
پارت دوم
بم بم تایلند ساعت ٣ صبح
بم بم مست و گیج تو خیابونا قدم میزد از وقتی پدر عوضیش کسی که تو دنیا اگه فقط یه روز از زندگیش باقی مونده بود قسم میخورد که بکشتش بهش گفته بود باید برای زندگی و وارث اون بودن از تایلند مهاجرت کنه و بیخیال مادرش بشه و به کره پیش لی سو مان برگردع بم بم واقعا بهم ریخته بود اگه جلوی لی سومان وایمیستاد اون حتما مادرش رو اذیت میکرد پس چاره ای نداشت . همینجوری که مثل دیونه ها تو خیابونا راه میرفت شروع کرد به باز کردن دهن خرابش
- هی لی سومان عوضی خودم یه روز میکشمت با تمام اون ساختمونای شخمیت خودم اتیشت میزنم عوضیییییی
کلمه اخر رو جوری داد زد که توجه اون دو تا معتاد دم جدول که نسخ بودن رو به خودش جلب کرد .
همینجوری که داشت میرفت حس کرد پاهاش دیگه شل شدن و نای ادامه دادن ندارن به خاطر همین تو بغل یه مرد غریبه با هیکل ورزیده و چهارشونه افتاد و خب بخواب رفت .
صبح که بخاطر نور افتاب که چشماش رو باز کرد هیچی یادش نبود و البته لخت بود فقط لباس زیرش تنش بود و البته روی لختی بود که نمیشناخت و خونه ای که نمیدونست کیه
- من دیشب چه غلطی کردم
اون مرد غریبه که به در تکیه داده بود تا ری اکشن بم بم رو وقتی یجای دیگه بیدار میشه ببینه دیگه نتونست خودش رو نگه داره
- غلط ؟ دیشب به من و خودت گند زدی میدونی مجبور شدم لباسای نو و گرونمو بخاطر گل افشانی که تو روش انجام دادع بودی بندازم دور یا مثلا تا اینجا کولت کردم مجبور شدم همه ی لباست رو دربیارم و بدن استفراغیت رو تمیز کنم میدونی حالم داشت از خودم بهم میخورد میدونی چقد خودمو تو حموم سابیدم تا بوی بدی که دست گل جنابالی بود بره هیچ میدونی به چه مسیبتی تا اینجا اوردمت و تمیزت کردم میدونی چقد با خودم جنگیدم تا بتونم بخودم بقبولونم که تو رو تختم بزارم هیچ میدونی دیشب رو کاناپه خوابیدم تو که جنبه نداری چرا مست میکنی اخه حالا مستم کردی چرا رو جدول راه میری و به رییس جمهور فوش میدی میدونی اگه یکی از مافیا های لی سومان یا گشت پلیس بجای من پیدات میکرد الان گوشه زندان بودی .
اون مرد پشت هم تمام این اتفاقات رو روی سر بم بم اوار کرد و تنها کاری که بم بم میکرد با گیجی نگاه کردن بهش بود .
- خوب بخاطر همچی ممنون پول لباسات این تخت و تمام خساراتت رو میدم فقط تو
ادامه ی حرفش رو با کمی مکث و من من زمزمه کرد
- بهم تجاوز نکردی یا من بهت اصلا ولشش کن مهم نیس
و دستش رو تو هوا تکون داد
اون مرد که دیگه خندش گرفته بود تحمل نکرد و به طرفش اومد و کنار تخت نشست
بم بم تایلند ساعت ٣ صبح
بم بم مست و گیج تو خیابونا قدم میزد از وقتی پدر عوضیش کسی که تو دنیا اگه فقط یه روز از زندگیش باقی مونده بود قسم میخورد که بکشتش بهش گفته بود باید برای زندگی و وارث اون بودن از تایلند مهاجرت کنه و بیخیال مادرش بشه و به کره پیش لی سو مان برگردع بم بم واقعا بهم ریخته بود اگه جلوی لی سومان وایمیستاد اون حتما مادرش رو اذیت میکرد پس چاره ای نداشت . همینجوری که مثل دیونه ها تو خیابونا راه میرفت شروع کرد به باز کردن دهن خرابش
- هی لی سومان عوضی خودم یه روز میکشمت با تمام اون ساختمونای شخمیت خودم اتیشت میزنم عوضیییییی
کلمه اخر رو جوری داد زد که توجه اون دو تا معتاد دم جدول که نسخ بودن رو به خودش جلب کرد .
همینجوری که داشت میرفت حس کرد پاهاش دیگه شل شدن و نای ادامه دادن ندارن به خاطر همین تو بغل یه مرد غریبه با هیکل ورزیده و چهارشونه افتاد و خب بخواب رفت .
صبح که بخاطر نور افتاب که چشماش رو باز کرد هیچی یادش نبود و البته لخت بود فقط لباس زیرش تنش بود و البته روی لختی بود که نمیشناخت و خونه ای که نمیدونست کیه
- من دیشب چه غلطی کردم
اون مرد غریبه که به در تکیه داده بود تا ری اکشن بم بم رو وقتی یجای دیگه بیدار میشه ببینه دیگه نتونست خودش رو نگه داره
- غلط ؟ دیشب به من و خودت گند زدی میدونی مجبور شدم لباسای نو و گرونمو بخاطر گل افشانی که تو روش انجام دادع بودی بندازم دور یا مثلا تا اینجا کولت کردم مجبور شدم همه ی لباست رو دربیارم و بدن استفراغیت رو تمیز کنم میدونی حالم داشت از خودم بهم میخورد میدونی چقد خودمو تو حموم سابیدم تا بوی بدی که دست گل جنابالی بود بره هیچ میدونی به چه مسیبتی تا اینجا اوردمت و تمیزت کردم میدونی چقد با خودم جنگیدم تا بتونم بخودم بقبولونم که تو رو تختم بزارم هیچ میدونی دیشب رو کاناپه خوابیدم تو که جنبه نداری چرا مست میکنی اخه حالا مستم کردی چرا رو جدول راه میری و به رییس جمهور فوش میدی میدونی اگه یکی از مافیا های لی سومان یا گشت پلیس بجای من پیدات میکرد الان گوشه زندان بودی .
اون مرد پشت هم تمام این اتفاقات رو روی سر بم بم اوار کرد و تنها کاری که بم بم میکرد با گیجی نگاه کردن بهش بود .
- خوب بخاطر همچی ممنون پول لباسات این تخت و تمام خساراتت رو میدم فقط تو
ادامه ی حرفش رو با کمی مکث و من من زمزمه کرد
- بهم تجاوز نکردی یا من بهت اصلا ولشش کن مهم نیس
و دستش رو تو هوا تکون داد
اون مرد که دیگه خندش گرفته بود تحمل نکرد و به طرفش اومد و کنار تخت نشست
۷.۳k
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.