-دلم برات تنگ شده . برای صدای نفس هات ...برای نگاهت ...بر
-دلم برات تنگ شده . برای صدای نفس هات ...برای نگاهت ...برای عطر تنت ..
محکم نفس را در آغوش کشید و عطر موهایش را به ریه فرستاد . همان آرامشی که به دنبالش بود را در این دختر پیدا میکرد. نفس دست هایش را دور گردن او حلقه کرد و با آرامش چشم هایش را بست . مردانه بودن های او را دوست داشت .
-دل منم همین طور . فکر کردم رفتی ..
بغض توی صدایش دل مرد را لرزاند . صورت نفس را قاب گرفت :
-محاله! بدون تو نمی تونم!
نفس اشکش روی گونه چکید :
-دیگه تنها نذار . بخدا میمیرم...
مرد صورتش را قاب گرفت ، آن قدر دلتنگش بود که نمیتوانست خوددار باشد . نگذاشت نفس حرفش را تمام کند دلتنگی اش را به شیوه ی خودش نشان داد .❤ ️
محکم نفس را در آغوش کشید و عطر موهایش را به ریه فرستاد . همان آرامشی که به دنبالش بود را در این دختر پیدا میکرد. نفس دست هایش را دور گردن او حلقه کرد و با آرامش چشم هایش را بست . مردانه بودن های او را دوست داشت .
-دل منم همین طور . فکر کردم رفتی ..
بغض توی صدایش دل مرد را لرزاند . صورت نفس را قاب گرفت :
-محاله! بدون تو نمی تونم!
نفس اشکش روی گونه چکید :
-دیگه تنها نذار . بخدا میمیرم...
مرد صورتش را قاب گرفت ، آن قدر دلتنگش بود که نمیتوانست خوددار باشد . نگذاشت نفس حرفش را تمام کند دلتنگی اش را به شیوه ی خودش نشان داد .❤ ️
۹۵۷
۰۶ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.